مرغ سیاه هم تخم سفید می کند : راه کارهایی برای خوش بینی

مشخصات کتاب

سرشناسه:پوریزدی، رحمت، 1365-

عنوان و نام پديدآور:مرغ سیاه هم تخم سفید می کند : راه کارهایی برای خوش بینی/رحمت پوریزدی.

مشخصات نشر:قم: انتشارات قدس، 1399.

مشخصات ظاهری:128ص.؛ 14/5×21/5 س م.

شابک::978-600-379064-3

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه: ص. 126-128.

موضوع:خوش بینی جنبه های مذهبی اسلام

موضوع:Optimism‪ Religious aspects‪‪ Islam

موضوع:خوش بینی

موضوع:Optimism

رده بندی کنگره:BP250/6

رده بندی دیویی:297/632

شماره کتابشناسی ملی:7440622

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

امام علی (علیه السلام) هرکس که با کتاب ها آرامش یابد، راحتی و آسایش از او سلب نمی گردد.(1)

***

در زمان حضرت موسى بن عمران (علیه السلام) دو مرد زندانى بودند و آزاد شدند، كه يكى از آن ها چاق و درشت هیکل و ديگرى لاغر بود و مانند حشره اى كوچك گرديده بود.

موسى بن عمران به شخص چاق گفت: اين سرحال بودن بدنت را از چه مى بينم؟ گفت: از خُوش گمانى به خدا و به ديگرى گفت: اين بدحالى را در بدنت از چه مى بينم؟ گفت: از ترس خدا.

موسى بن عمران دستش را به سوی خدا بلند كرد و گفت: پروردگارا! شنيدى قول اين دو را اينك آگاهم كن کدام یک افضل است؟

خداوند به او وحى كرد: آنكه به من خُوش گمان است برتر است.(2)

ص: 3


1- . «مَنْ تَسَلَّى بِالْكُتُبِ لَمْ تَفُتْهُ سَلْوَة». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 293.
2- . كَانَ فِي زَمَنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (علیه السلام) رَجُلَانِ فِي الْحَبْسِ فَأُخْرِجَا فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَسَمِنَ وَ غَلُظَ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَنَحِلَ فَصَارَ مِثْلَ الْهُدْبَةِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ (علیه السلام) لِلسَّمِينِ مَا الَّذِي أَرَى بِكَ مِنْ حُسْنِ الْحَالِ فِي بَدَنِكَ قَالَ حُسْنُ ظَنِّي بِاللَّهِ وَ قَالَ لِلْآخَرِ مَا الَّذِي أَرَى بِكَ مِنْ سُوءِ الْحَالِ فِي بَدَنِكَ قَالَ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَرَفَعَ مُوسَى (علیه السلام) يَدَهُ إِلَى اللَّهِ فَقَالَ يَا رَبِّ قَدْ سَمِعْتَ مَقَالَتَهُمَا فَأَعْلِمْنِي أَيُّهُمَا أَفْضَلُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ صَاحِبُ حُسْنِ الظَّنِّ بِي. جامع الاخبار (شعیری)، ص 99.

مرغ سیاه هم تخم سفید می کند!

راه کارهایی برای خُوش بینی

رحمت پوریزدی

ص: 4

فهرست مطالب

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

دیباچه

امام کاظم (علیه السلام) خدایا از تو می خواهم که درهرحال گمانم به تو نیکو باشد و صادقانه بر تو توکل کنم.(1)

خُوش بینی، خُوش گمانی، حُسن ظن، نیک اندیشی، واژگانی هستند که در فرهنگ لغت افراد خوش بین، خُوش می درخشند. چراکه این دسته از افراد آرامش و موفقیت را در سایه خُوشِ خوش بینی یافته اند؛ و به آن باور دارند.

در این نوشتار کوچک به برخی از قواعد و راه کارهایی که می توانند در خُوش بین شدن بیشتر به خداوند، اطرافیان و مسائل زندگی به ما کمک کنند پرداخته ایم؛ و در حد توان بحث را بر محوریت دین و روان شناسی پیش بردیم. به امید آنکه لحظه به لحظه نگاه خوش بینانه ما به خداوندِ مهربان، دیگران و جهان هستی بیشتر و زیباتر شود.

ص: 9


1- . «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِ بِكَ فِي كُلِّ حَالٍ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ فِي التَّوَكُّلِ عَلَيْك». کافی، ج 4، ص 433.

و از تمام کسانی که صمیمانه ما را یاری و یاوری کردند قدردانی می کنیم و از خوانندگان تیزبین و خوش بین خواستاریم کاستی ها را بر ما ببخشایند و نقد و پیشنهادهای خود را به ما هدیه دهند.

خُوش بین و خُوش فکر و خُوش رفتار باشید.

ولادت باسعادت حضرت زینب (علیها السلام)

ryazdi1395@gmail.com

ص: 10

آثار خُوش بینی

آسایش جسم و روح

امام علی (علیه السلام) خوش بینی، مایة راحتی جان و سلامتی تن آدمی است.(1)

افراد خوش بین، سالم تر و شادتر هستند و سیستم ایمنی آن ها بهتر کار می کند و شبکه های اجتماعی قویی تر و بهتری را در اطراف خود نشان می دهند. خوش بینی کمک می کند تا در مقایسه با آنچه دیگران از او انتظار دارند، موفقیت بیشتری در زندگی و محیط کاری و... به دست آورد. خوش بینی باعث فعال تر شدن دستگاه ایمنی فرد می گردد و این امر موجب می شود تا فرد کمتر دچار بیماری های عفونی گردد و به پزشک مراجعه کند.

درصورتی که بدبینی با افسردگی، اضطراب بیشتر، کاهش انتظار پیشرفت و وضعیت جسمانی نامناسب مرتبط است. خوش بینی با پیشرفت تحصیلی و رضایت شغلی همبسته است. خوش بینی خُلق افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و

ص: 11


1- . «حُسنُ الظَّنِّ راحَةُ القَلبِ وَ سَلامَةُ البَدَنِ». عیون الحِکم و المواعظ، ح 4408.

باعث ایجاد خُلق خوب می گردد که داشتن خلق خوب منجر به ایجاد رضایت شده و تأثیر مثبتی بر کیفیت زندگی دارد.(1)

صفای دل

امام صادق (علیه السلام) در حق برادران خود حُسن ظَن داشته باشید که برای شما صفای دل و پاکیزه طبعی به دنبال خواهد داشت.(2)

از ویژگی های بسیار مهم خوش بینی کسب نورانیت و صیقلی شدن روح و روان است.

نشست وبرخاست با آدم های خوش بین لذت و شادکامی خاصی دارد؛ و آدمی دوست دارد همواره با آنان گفتگو و بگووبخند داشته باشد. چراکه آنان از صفای باطن و قلب پاک خویش با ما صحبت می کنند و از هرگونه خُرده شیشه خالی هستند. آدمی با آنان راحت درد دل می کند چراکه آنان هیچ سوء برداشتی نسبت به حرف های ما ندارند.

ص: 12


1- . خوشبینی، معنای زندگی و راهبرد مقابلهای سازگارانه، طاهره حمزه پور حقیقی و سامره اسدی مجره. همبسته های شادکامی دانشجویان، فصلنامه مددکاری اجتماعی، 1398؛ 8( 2)12-05{دوره 8، شماره 2، پیاپی 28}
2- . «أَحسِنوا ظنُونَكُم بِاِخوانِكُم تَغَتَنِموا بِها صَفاءَ القَلبِ وَ نَقاءَالطَّبعِ». مصباح الشریعه، باب 82، ص 182.

رهایی از رنج و غصه

امام علی (علیه السلام) خوش گمانی رنجی طولانی را از تو برمی دارد.(1)

آدم بدبین نشخوار ذهنی دارد و همیشه با خود درگیر است که چرا فلانی، فلان کار را کرد، چرا فلان حرف را زد و چرا...و همانند بازجویان دنبال سرنخ ماجرا هستند تا علت رفتار یا گفتار دیگران را بیابند و غافل اند از این که تنها چیزی که نصیبشان می شود رنج و غصه است که همواره با خود حمل می کند. به تعبیری آدم های بدبین بارکش افکار منفی هستند؛ و ازآنجایی که بر اساس ظاهر دیگران قضاوت می کنند گرفتار دام تهمت می شوند و پرونده خود را نزد خداوند خط خطی می کنند.

فوت کوزه گری آدم های بدبین بارکش افکار منفی هستند.

ولی افراد خوش بین نیازی به بررسی رفتار و گفتار دیگران ندارند و همیشه رویِ خوب و نیک ماجرا را نگاه می کنند ازاین رو همواره از سلامتی جسمی و روحی خوبی برخوردار هستند چراکه بارکش وسوسه های شیطانی نیستند.

امام علی (علیه السلام) خوش بینی، اندوه را سبک می کند و از آلوده شدن به گناه رهایی می بخشد.(2)

ص: 13


1- . «إِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا». نهج البلاغه، نامه 52.
2- . «حُسْنُ الظَّنِ يُخَفِّفُ الْهَمَ وَ يُنْجِي مِنْ تَقَلُّدِ الْإِثْم». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5323.

جلب محبت

امام علی (علیه السلام) کسی که به مردم خُوش گمان باشد محبت آن ها را به سوی خود جلب خواهد کرد.(1)

خوش گمانی همانند آهن ربایی است که قدرت جذب و جلب بالایی دارد؛ و اصولاً آدم های خوش بین موردعلاقه و اطمینان مردم هستند؛ و مردم با این گونه آدم ها رابطه صمیمی و دوستانه ای برقرار می کنند و از گفتگو و بودن با آن ها لذت می برند؛ و یکی از بهترین راه های دوست یابی خوش بینی معقولانه و منطقی است.

سروسامان گرفتن کارها

امام صادق (علیه السلام) از خوش بین بودن بهره ای برگير تا با آن دلت را آرام كنى و كارَت پيش رود.(2)

گاهی بر سر دو راهی می مانیم که آیا بروم پیش فلانی؟ آیا این کار را بکنم؟ چی می شود اگر؟!...

راه نجات از دو راهی و شک، خوش گمانی است. به کاری که می خواهید انجام دهید خوش بین و امیدوار باشید روح و روان خود را از شک و دودلی نجات دهید؛ و کار را با مشورت و تدبیر شروع کنید. نه اینکه در ذهن خود با افکار منفی و وسوسه های شیطانی مار و پله بازی کنید.

ص: 14


1- . «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنَّاسِ حَازَ مِنْهُمُ الْمَحَبَّة». همان، ح 5331.
2- . «خُذْ مِنْ حُسْنِ الظَّنِ بِطَرَفٍ تُرَوِّحُ بِهِ قَلْبَكَ وَ يَرُوحُ بِهِ أَمْرُكَ». بِحارالانوار، ج 75، ص 209.

بهشت و لوازم آن

رسول خدا (صلی الله علیه واله) از دنيا نرويد مگر اينكه به خدا خُوش گمان باشید؛ زیرا خوش گمانی نسبت به خدا، بهای بهشت است.(1)

پاداش خوش گمانی به خداوند، بهشت است. البته همراه با لوازم آن ( حورالعین، راحتی، شادابی...).

ما مأمور به انجام وظیفه هستم و نه مأمور به نتیجه. وظایفی که خداوند از ما خواسته را به دیده چشم می گذاریم و امیدوار و خوش بین هستیم که خداوند به لطف و کرم خویش از ما بپذیرد.

فوت کوزه گری ما مأمور به انجام وظیفه هستم و نه مأمور به نتیجه

امنیت روانی

خوش بینی رابطه مستقیم و مثبتی با سلامت روانی دارد، زیرا خوش بینی امنیت روانی را در پی دارد و امنیت روانی به نوبه خود بستر سلامت روانی را فراهم می کند. ازاین رو، افرادی که امنیت روانی دارند از سلامت روانی نیز بهره مندند. بیشتر بیماری های روانی از ناامنیِ روانی سرچشمه می گیرد.

ص: 15


1- . «لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَ هُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّةِ». روضه الواعظین، ج 2، ص 503.

فردی که به طور مداوم از محرک های درونی و بیرونی احساس ناامنی، ترس و خطر می کند، سلامت جسمی و روانی او در معرض خطر واقع می شود، در بسیاری از موقعیت ها با پرخاشگری یا اضطراب واکنش نشان می دهد و در دنیای ذهنی او مداوم کِشمکش و حالت تدافعی وجود دارد.

احساس ناامنی دائمی متابولیسم بدن را به هم می ریزد، زیرا دستگاه ایمنی بدن توان محدود دارد و از تحمل تنش دائمی ناتوان است درنتیجه ادامه این وضعیت فرد را به سمت وسوی بیماری جسمی و روانی سوق خواهد داد. امنیت روانی باعثمی شود که انسان احساس آرامش کند؛ به بیان دیگر، فرد می تواند احساس آسودگی و اطمینان کند که احساس تهدید نکرد و امنیت روانی داشته باشد.(1)

خُوش بینی و حُسن ظن به دیگران، باعث پدید آمدن امنیت روانی در فرد می شود. فردی که به دیگران خوش بین است، همیشه به ویژگی ها، اندیشه ها، گفتار و رفتار مثبت آن ها توجه می کند؛ از ناحیه ی دیگران، احساس تهدید و خطر نمی کند؛ قلبش آرام است و دینش سالم می ماند.

اما فرد بدبین، به پیروی از اندیشه ها و نگرش بدبینانه اش به دیگران، درباره آن ها تجسس می کند، به اسرار دیگران پی می برد و جاهایی دیگر، این اسرار را برای دیگران بازگو می کند؛ یعنی غیبت می کند. گاه این فرد رفتار و گفتاری خلاف

ص: 16


1- . بررسی رابطه بین خوش بینی اسلامی، خوش بینی آموخته شده سلیگمن و امنیت روانی، رمضانعلی حسنی، محمد رضا احمد، رحیم میردریکوندي، روان شناسی و دین، سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 90، ص 75-102.

واقع را به دیگران نسبت می دهد؛ یعنی به آن ها تهمت می زند. این گونه رفتارها سلامت دین این افراد را به خطر می اندازد.(1)

فوت کوزه گری فردی که به دیگران خوش بین است، همیشه به ویژگی ها، اندیشه ها، گفتار و رفتار مثبت آن ها توجه می کند

رسیدن به آرزوها

امام صادق (علیه السلام) سه چيز است كه هر كه به آن ها دست آويزد به آرزوهاى دنيوى و اخروى خود دست يابد:

پناه بردن به خدا، خُرسند بودن به قضاى خدا و خُوش بين بودن به خدا.(2)

برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهای دنیا و آخرتی نیازی به دویدن و رنج و غصه نیست. کافی است به هر آنچه خداوند دانا و حکیم برایمان مقدر کرده راضی باشیم و نسبت به آن خوش بین باشیم. شاید الآن در گرداب مشکلات دست و پنجه نرم می کنیم ولی از آثار و سرانجام آن خبری نداریم؛ و امید داریم همه این ها مایه خیروبرکت باشد. چراکه به قول شاعر:

ص: 17


1- . سید مهدی حسینی زاده، جوان و آرامش روان، به کوشش علی نقی فقیهی، ص 127-129.
2- . «ثَلَاثَةٌ مَنْ تَمَسَّكَ بِهِنَ نَالَ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بُغْيَتَهُ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ وَ رَضِيَ بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ أَحْسَنَ الظَّنَّ بِاللَّه». تُحَفُ العقول، ص 316.

خدای ار(1) به حکمت ببندد دری *** گُشاید به فضل و کَرَم دیگری(2)

برترین صفت

امام علی (علیه السلام) خوش گمانی از برترين خُويها و بزرگ ترین عطيه هاست.(3)

از بزرگ ترین هدیه ی که خداوند روزی انسان کرده و نیز انسان ها می توانند آن را به دست آورند خُوش گمانی است؛ و نیز از برترین صفات نیک است.

آسان گیری

امام علی (علیه السلام) مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ أَهْمَل؛

کسی که خُوش گمان باشد، آسان می گیرد.(4)

ص: 18


1- . اگر.
2- . سعدی، بوستان، باب دوم.
3- . «حُسْنُ الظَّنِ مِنْ أَفْضَلِ السَّجَايَا وَ أَجْزَلِ الْعَطَايَا». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5325. این حدیث می تواند اشاره به این باشد که خوش گمانی اکتسابی است و نیز می تواند وراثتی باشد.
4- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5328...

فردی که به دیگری حُسن ظن دارد، از بسیاری از حساسیت ها و پرسش ها و سخت گیری ها خودداری می کند؛ مانند اعتماد به جوانی که جویای کار است و یا برای خواستگاری آمده است و از بستگان نزدیک شخص است.(1)

ص: 19


1- . خوش بینی و بدبینی، اکبری، محمود، ص 100.

ص: 20

راه های افزایش خوش بینی

قواعد خُوش بینی به خدا

حُسن ظن به خدا، به این معنی که از رحمت خدا مأیوس نباشی و گمان نکنی خدا تو را نمی بخشد و گمان نکنی مصائب دنیا به زیان توست و خداوند متعال برای مجازات بدی هایت تو را به آن ها دچار کرده است؛ بلکه بر این باور باشی که خداوند از پدر و مادر بر تو مهربان تر است و تو را آفریده است تا از رحمتش برخوردار شوی پس هرچه گناهکار باشی تو را می بخشد و از عذاب ابدی جهنم می رهاند و باور کنی که مصیبت های دنیا هم برای پیشرفت و ترقی و تکامل انسان مقدر شده اند و همه به خیر و صلاح اوست و برای روز قیامت و زندگی اخروی به کارش می آیند.(1)

گمان نیک به خدا داشتن یعنی:

بنده، هنگام طلب آمرزش خوش بين باشد كه{خداوند} او را مى آمرزد.

ص: 21


1- . به نقل از اخلاق الاهی، ج 14، ص 224.

وقتی توبه و بازگشت به سوی خدا كند، بداند كه خداوند توبۀ او را پذيرا می شود.

وقتی از روى حقيقت [و اخلاص] به درگاه خدا دعا كند، بداند كه خدا اجابت مى كند.هنگامی که از خدا نسبت به كارى كفايت و کمک خواست، بداند كه خدا او را كفايت مى كند؛ زيرا اين صفات پديدار نشود جز به وسیلۀ حُسنِ ظن به خدا.

وقتی كارى براى خدا كرد، بداند كه خدا آن را قبول مى كند.(1)

امام صادق (علیه السلام) خُوش گُمانى به خدا اين است كه جز به خدا اميد نداشته باشى و جز از گناهت نترسی.(2)

این روایت اشاره در آن است که معنا و مقتضای خوش گمانی به خداوند، ترک کردن عمل و جرأت یافتن بر معاصی و گناهان با توکل بر رحمت الهی نیست؛ بلکه معنایش این است که { بنده مؤمن} در عین انجام عمل، بر عمل خویش تکیه نمی کند و امید به آن دارد که خداوند از روی فضل و کرمش آن را بپذیرد و درعین حال، ترس و بیمش از گناهان و کوتاهی هایش در انجام عبادت است، نه آنکه از خدایش بترسد پس خوش گمانی به خداوند منافات با ترس ندارد بلکه باید با ترس آمیخته شود.(3)

ص: 22


1- . مرآه العقول، ج 8، ص 44. به نقل از علامه مجلسی.
2- . «حُسْنُ الظَّنِ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَكَ». کافی، ج 2، ص 72.
3- ؛ و فيه إشارة إلى أن حسن الظن بالله ليس معناه و مقتضاه ترك العمل و الاجتراء على المعاصي اتكالا على رحمة الله، بل معناه أنه مع العمل لا يتكل على عمله و إنما يرجو قبوله من فضله و كرمه و يكون خوفه من ذنبه و قصور عمله لا من ربه فحسن الظن لا ينافي الخوف، بل لا بد من الخوف و ضمه مع الرجاء و حسن الظن. علامه مجلسی، مرآه العُقُول، ج 8، ص 45.

به عبارت دیگر(1):

قسمت دوم روایت بدین معناست که اگر خداوند کسی را عذاب کند، صرفاً نتیجه عمل نادرست خود اوست و خداوند هرگز کسی را از روی ظلم و ستم مواخذه و مجازات نمی کند پس اگر در برخی از آیات و روایات از ترس از خدا سخنی به میان آمده است، مقصود ترس از عدالت خداست که اگر خداوند بخواهد عادلانه با انسان رفتار کند انسان به هلاکت می رسد.

بنابراین بندگان مؤمن باید از این که خداوند به عدالت و به اقتضای اعمالشان با آنان رفتار نموده بیمناک و درعین حال به لطف و فضل و کرم او امیدوار باشند.

گمان من این طوری نبود!

امام صادق (علیه السلام) بند ه ای بدکار را در قیامت به محضر الهی می آورند. خداوند به او خطاب می نماید: آیا تو را امر نمودم که از من اطاعت کنی؟ آیا تو را از گناه نهی نکردم؟ آن بنده پاسخ می دهد:

پروردگارا! آری! هم امر کردی و هم نهی فرمودی، امّا خواست های نفسانیِ من بر من غالب شد، ازاین رو اگر هم اکنون مرا عذاب فرمایی ظلمی بر من روا نداشته ای. در این حال حضرت حق فرمان می دهد که او را به سوی آتش برند. آن بنده چون

ص: 23


1- . تأثیر خوش گمانی به خداوند در سعادت دنیا و آخرت، مظفری، حسین، معرفت اخلاقی، سال دهم، شماره دوم، پیاپی 26 پاییز و زمستان 1398.

این فرمان شنود گوید: پروردگارا! گمان من به تو این گونه نبود! خداوند فرماید: چه گمانی در حق من داشتی؟ گوید: گمان من در حق تو نیکوترین شایسته ترین گمان ها بود! حضرت حق نیز امر می فرماید تا او را به بهشت برند. آنگاه می فرماید: گمان نیکی که در حق من داشتی، اکنون تو را فائده داد و از جهنم خلاصی بخشیده و بهشت را نصیبت نمود.(1)

خدایی که می خواهیم به او خوش بین باشیم و به او اتکا و تکیه کنیم و به او امیدوار باشیم چهار ویژگی دارد:

از ویژگی های تکیه گاه مطمئن، «توانایی» است. نقطه ای که انسان می خواهد به آن اتکا کند باید توانا باشد و قدرت کافی داشته باشد تا بتواند از فرد حمایت کند و نیازهای وی را برآورد.

ویژگی دیگر، «دارایی» است. اگر نقطه اتکا از ذخایری غنی برای تأمین نیاز برخوردار نباشد، حتی با وجود توانایی، صلاحیت اتکال را ندارد؛ بنابراین، تکیه گاه باید دارا و برخوردار باشد.

ص: 24


1- . « يُؤْتَى بِعَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِطَاعَتِي-أَ لَمْ أَنْهَكَ عَنْ مَعْصِيَتِي فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ وَ لَكِنْ غَلَبَتْ عَلَيَّ شَهْوَتِي فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذَنْبِي لَمْ تَظْلِمْنِي فَيَأْمُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى النَّارِ فَيَقُولُ مَا كَانَ هَذَا ظَنِّي بِكَ فَيَقُولُ مَا كَانَ ظَنُّكَ بِي قَالَ كَانَ ظَنِّي بِكَ أَحْسَنَ الظَّنِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَقَدْ نَفَعَكَ حُسْنُ ظَنِّكَ بِيَ السَّاعَة». محاسن، ج 1، ص 25.

ویژگی سوم، «دانایی» است نقطه اتکا باید آگاه باشد تا در مقام تشخیص و عمل، خردمندانه رفتار کند. اگر توانایی و دارای وجود داشته باشد؛ اما دانای نباشد، چه بسا دارای و توانایی به گونه ای اعمال شود که نتیجه ای جز زیان نداشته باشد.ویژگی چهارم، «پایایی» است. نقطه اتکا باید به لحاظ زمانی، پایدار و همیشگی باشد. منبع ناپایدار به جهت احتمال فقدان، در همه ی زمان ها نمی تواند پاسخگو باشد.

خلاصه این که برای تکیه گاه، دست کم، چهار ویژگی باید وجود داشته باشد تا بتوان به آن اطمینان نمود و هر چه این ویژگی ها بیشتر وجود داشته باشد، اطمینان بیشتری به وجود می آورد. نقطه ناتوان ندار، نادان و ناپایدار، اطمینان بخش نخواهد بود.

ازاین رو، تنها مصداقی که معیارهای یادشده را در خود دارد، خداوند متعال است. در آفرینش قدرت، دانایی، دارایی و پایداری مطلق از آن خداوند متعال است. ازاین رو، روشن می گردد که تنها نقطه قابل اطمینان برای اتکا، خداوند متعال است.(1)

و ما به چنین خدایی خُوش بین و امیدوار هستیم.

قاعده شمردن نعمت های خداوند

امام صادق (علیه السلام) به نعمت های من{خدا} توجه نموده و آن ها را به خاطر داشته باشید، در این صورت این ذهنیت در شما به وجود می آید که در آینده نیز مثل

ص: 25


1- . الگوی اسلامی شادکامی، ص 183.

گذشته از نعمت ها برخوردار شوید. درنتیجه، خوش بینی در شما به وجود می آید و خوش بینی شمارا به رفتار مثبت یعنی عبادت وامی دارد.(1)

وضع خود انسان نیز شگفت انگیز است. ما اکنون نگران روزی خود هستیم و حال آنکه سه مرحله پیش از آن وجود داشته که بدون اطلاع ما خداوند روزی ما را رسانده است. لذا شایسته نیست اکنون نسبت به او سوءظن داشته باشیم.

مرحله نخست هنگامی است که انسان را در رحم مادر قرار دارد در جایگاه آرام که هیچ سرما و گرمایی او را نمی آزارد و خدا روزی اش را می رساند.

مرحله دوم دوران نوزادی است که هرچند ناتوان است ولی غذای او از شیر مادر تأمین می شود و کسی هست که او را تر و خشک کند.و مرحله سوم دوران پس از شیرخوارگی است که روزی او بدون تلاش از دسترنج والدین تأمین می گردد و مشمول مهربانی و دلسوزی آن ها قرار می گیرد حتی او را بر خودشان مقدم می دانند؛

اما همین انسان وقتی بزرگ و غرق می شود و برای خودش کار می کند اوضاع بر او سخت می شود و به خدا سوءظن پیدا می کند و حقوق مالی اش را که بر عهده اش است انکار می کند و بر خود و عیالش سخت می گیرد این ها به خاطر ترس از تنگ شدن روزی و بدگمانی به خداوند متعال است.(2)

ص: 26


1- . «ذَكِّرْ عِبَادِي مِنْ آلَائِي وَ نَعْمَائِي فَإِنَّهُمْ لَمْ يَرَوْا مِنِّي إِلَّا الْحَسَنَ الْجَمِيلَ لِئَلَّا يَظُنُّوا فِي الْبَاقِي إِلَّا مِثْلَ الَّذِي سَلَفَ مِنِّي إِلَيْهِمْ وَ حُسْنُ الظَّنِّ يَدْعُو إِلَى حُسْنِ الْعِبَادَة». مصباح الشریعه، باب 82.
2- . خصال، ج 1، ص 122، ح 114؛ بِحار الانوار، ج 13، ص 414. امام علی (علیه السلام) «كَانَ فِيمَا وَعَظَ بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ أَنْ قَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ لِيَعْتَبِرْ مَنْ قَصُرَ يَقِينُهُ وَ ضَعُفَتْ نِيَّتُهُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَهُ فِي ثَلَاثَةِ أَحْوَالٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ آتَاهُ رِزْقَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ فِي وَاحِدَةٍ مِنْهَا كَسْبٌ وَ لَا حِيلَةٌ...». ترجمه از کتاب رضایت زندگی، ص 62.

گاهی اوقات یادمان می رود که روزی دهند خداست و اوست که بر بندگان فضل و بخشش دارد. آن چنان دنبال رزق و روزی می دویم که گویا ما مسئول خزانه داری و روزی رسان بندگان هستیم. زندگی فراز و نشیب دارد گاهی به نفع و سود ماست و گاهی نیز به ضرر و زیان ماست. در هر دو حالت باید خوش بین و امیدوار بود چراکه این اقتضای زمانه این است که «گاهی زین به پشت و گاهی پشت به زین است».

و معمولاً در حالت های ناخوشی فراموش می کنیم که یک عمر خداوند به ما روزی رسانده است و از بهترین نعمت هایش ( مادی، معنوی، سلامتی، امنیت، آرامش...) ما را بهره مند ساخته است.

بهتر است در هنگام حمله ور شدن افکار منفی و بدبینی به خداوند این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه واله) را به یادآوریم و نیز نعمت هایی که خداوند مهربان به ما داده و ما آن ها را نمی بینم را بشماریم. تا حالا دقت کرده اید به نعمت هوا و اکسیژن چیزی که دائماً مشغول استفاده از آن هستیم! و جالب است که بینی انسان ( محل تنفس) همیشه در مقابل چشم هایمان قرارگرفته! تا شاهدی باشد که ای انسان نترس! منِ خدا تو را آفریده ام و روزی ات را مقدر کرده ام.

رسول خدا (صلی الله علیه واله) به دو تن از فرزندان خالد می فرماید:

ص: 27

تا وقتی سر شما حرکت می کند از روزی نا امید نباشید چه اینکه انسان را مادرش سرخ و بدون پوست می آفریند سپس خداوند او را روزی می دهد.(1)گاهی اوقات فردی که 30 سال از خدا عمر گرفته و تا حالا به سلامتی زندگی کرده با یک دندان درد زمین و زمان را به هم می دوزد؛ و همه چیز را به دست فراموشی می سپارد؛ و گویا اینکه خداوند مهربان به او ظلم و ستم کرده است. غافل از اینکه همین شخص 30 سال بدون هیچ دردی لذیذترین غذاها را نوش جان می کرد و نگفت خدایا ممنونتم که به من نعمت سلامتی دندان دادی.

راه چاره در این است که هنگام بدبینی نگاهی به گذشته و حال و آینده داشته باشیم. درگذشته چه نعمت های که داشتیم و خبر نداشتیم از زمان حال اینکه الآن دندانم درد می کند ولی اعضای دیگرم سالم است و چه بسا افرادی بدتر از من نیز هستند و آینده اینکه این درد دندان سبب مراقبت بیشتر است و تلنگری است که ای بنده من! به کجا چنین شتابان! اندکی تأمل کن و به نعمت های که به تو داده ام بنگر و چه بسا آزمونی است برای خوش بین ها و بدبین ها؛ و خدایا! تو چقدر بلاها و آسیب هایی را از من دور کردی و من خودم خبر ندار نشدم.

از عجایب

پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)به جبرئیل فرمود: از عجایبی که دیده ای برایم بازگو کن.

ص: 28


1- . «لَا تَأْيَسَا مِنَ الرِّزْقِ مَا تَهَزْهَزَتْ رَءُوسُكُمَا فَإِنَّ الْإِنْسَانَ تَلِدُهُ أُمُّهُ أَجَمَّ لَيْسَ عَلَيْهِ قِشْرٌ ثُمَّ يَرْزُقُهُ اللَّهُ تَعَالَى» مجموعه ورام، ج 1، ص 168.

جبرئیل (امین وحی) گفت: در زمان های گذشته درحالی که قرار بود بر یکی از پیامبران الهی نازل شوم، عابدی را در جزیره ای دیدم که باکمال شوق به عبادت حق مشغول بود و از خدا می خواست مرگش در حال سجده فرارسد.

عبادتش را نیکو یافتم، زمان بندگی اش را چهارصد سال دیدم، دعایش را مستجاب مشاهده کردم، علاقه مند شدم وضع قیامتش را ببینم، برایم اعجاب آور بود. روز قیامتش نشان می داد که اعمالش مورد قبول حق واقع شده، به او خطاب می رسد: «أدخل جنتی برحمتی؛ [بنده ی من!] با دلگرمی به رحمت من، وارد بهشتم شو»

اما او عرضه می دارد: «أدخل جنتک بعملی؛ [پروردگارا!] با دلگرمی به اعمال و عباداتم، وارد بهشتت می شوم».از سوی خداوند متعال خطاب می رسد: ای قاضیان دادگاه من! اکنون که پای معامله به میان آمد، تمام نعمت های مادی و معنوی ام را که به این عابد عنایت کردم با عبادتش بسنجید، چنانچه عبادت او گران تر آمد، به بهشت برود و اگر نعمت های من گران تر شد، به جهنم برود.

از نعمت بینایی شروع می کنند، این نعمت ازنظر ارزش خدایی بر تمام عبادات عابد سنگین تر آمد، چون او را به سوی دوزخ بردند، عرضه داشت: خداوندا! برنامه های دیگری هم داشتم که محاسبه نشد. خطاب می رسد: چیست؟ عابد می گوید: امید به کرم تو، حُسن ظن به عنایت تو و از همه بالاتر نیاز و فقر و ناچیزی خودم.

خطاب می رسد: او را از مسیر عذاب برگردانید و به خاطر امید و حُسن ظنش به من، او را به سوی بهشت ببرید. چون عابد در مسیر بهشت قرار می گیرد، عرض

ص: 29

می کند: أدخل جنتک برحمتک؛ [پروردگارا!] با دلگرمی به رحمتت، وارد بهشتت می شوم(1)

نیمه ی اول عمر

در بنی اسرائیل، مردِ نیکی بود که همسری نیک داشت. در خواب دید که به او می گویند: «خداوند برایت فلان مقدار عمر قرار داده است و نیمی از عمر تو در گشایش و نیم دیگر را در تنگی گذارده است. برای خودت نیمه ی اول یا نیمه ی دیگر را انتخاب کن».

آن مرد گفت: من همسر نیکوکاری دارم که شریک زندگی من است. با او مشورت می کنم و وقتی برمی گردی، خبرت می دهم. صبح که شد، آن مرد به همسرش گفت: در خواب، چنین دیدم. زنش گفت: فلانی! نیمه ی اول را برگزین و در انتخاب ِ عافیت بشتاب؛ باشد که خداوند بر ما ترحم کند و نعمت را بر ما کامل سازد. شب دوم که شد، آن که به خواب مرد آمده بود، آمد و گفت: «چه برگزیدی؟».

گفت: نیمه ی اول را برگزیدم. گفت: باشد؛ خواسته ات پذیرفته است.

ص: 30


1- . به نقل از عرفان اسلامی ( حسین انصاریان)، ج 1، ص 218.

چون نیمی از عمر{مَرد} گذشت و از اندازه آن وقت، بیشتر سپری شد، او همان مردی را که در خواب دیده بود، دید و آن مرد به او گفت: «خدای متعال، کار تو را سپاس گفت و همه ی عمرت را مثل گذشته در گشایش قرارداد».(1)

قاعده تفکر در زیبایی ها و خلقت جهان

یکی از انواع بدبینی، بدبینی نسبت به جهان است. در روان شناسی، این بدبینی را بدبینی فلسفی می نامند. توجه به زیبایی ها و شگفتی های عالم خلقت روزنه ذهن انسان را بر روی یک خوش بینی واقعی باز می کند.

شایسته است انسان نظام جهان را نظام احسن و همۀ هستی را در جای خویش زیبا و نیکو ببیند و نظام عالم خلقت را بیهوده و بی برنامه نداند و به آن خوش بین باشد؛ گمان نیک به خالق هستی به این است که:

اولاً: قبول کنیم که نظام خلقت، بهترین نظام و متقن ترین شیوۀ خلقت بوده، نقصی در آن نیست و عدالت در آن برقرار می باشد.

ثانیاً: گرفتاری های خود را ناشی از سوء تدبیر، کج روی ها و کوتاهی های خودمان بدانیم، نه اینکه ناسپاسانه مشکلات را ناشی از چیدمان و نحوۀ مدیریت عالم هستی بدانیم و موفقیت هایمان را معلول پدیده های پوچ و خیالی همچون شانس، اقبال و اتفاق بدانیم.

ص: 31


1- . بِحارالانوار، ج 96، ص 162، ح 6.

تفکر و نگرش صحیح از آنِ گروهی است که طرفدار خوش بيني هستند و به زندگي از نظرگاه خوشي هايش مي نگرند. اينان در حقيقت هم زيبايي ها و هم بدي هاي زندگي را مي بينند، ولي معتقدند كه خوشي هاي زندگي بر غم های آن بیشتر و زودگذر است.(1)

مهم ترین عامل ایجاد ناامنی روانی، ازخودبیگانگی و درنتیجه، از خدا بیگانگی انسان است، زیرا ناامنی زاییده تضاد درونی انسان است. انسان به صورت فطری خدا جوست، بنابراین، فردی که در مقام عمل برخلاف گرایش های فطری خویش رفتار می کند، دچار تضاد درونی شده و امنیت روانی وی با چالش روبه رو می شود.اما افراد خوش بین ازآنجاکه به نعمت های مادی و معنوی خداوند و زیبایی های عالم خلقت توجه داشته و در نتیجه به منشأ این نعمت ها و سرچشمه این زیبایی ها شناخت و ایمان دارند و طبق خواست ها و گرایش های فطری خویش عمل می کنند، هرگز دچار نگرانی و ناامنی روانی نمی شوند.(2)

روگردانی از یاد خدا باعث دشواری و سختی زندگی می شود. همچنان که در مقابل، یاد خداوند متعال باعث امنیت و آرامش روانی انسان می شود. یاد خداوند متعال موجب می شود که انسان به امیال و تکانش های که نرسیدن به آن ها تنیدگی، سختی و نگرانی ایجاد می کند، پشت پا بزند.

ص: 32


1- . http://sadeghain.net/. با اندکی تصرف.
2- . بررسی رابطه بین خو شبینی اسلامی، خو شبینی آموخته شده سلیگمن و امنیت روانی، رمضانعلی حسنی، محمد رضا احمد، رحیم میردریکوندي، روان شناسی ودین، سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 90، ص 75-102.

ازآنجاکه خوش بینان همواره به یاد خدا هستند، به ویژگی، نعمت ها و الطاف خداوند توجه داشته و خداوند را قادر مطلق، حاضر و ناظر و پاسخ گوی نیازهای خویش دانسته، احتمال وقوع رویدادهای خوشایند را برای خود بیشتر دانسته و رویدادهای منفی را با توکل به خداوند به راحتی پشت سر می گذارند.(1)

امام علی (علیه السلام) آیا به مخلوق کوچک خدا {مورچه}نمی اندیشند که چگونه خلقت آن از روی حکمت انجام گرفته است و ترکیب وی از روی دقت؟ گوش و چشم برای آن ها در نظر گرفته و استخوان و پوست به آن ها داده است. در مورچه و کوچکی جثه و لطیف بودن ساختمانش دقت کنید؛ نه با چشم قابل درک است و نه با فکر. چگونه روی زمین راه می رود، به روزی خود دست می یابد، دانه را به لانه خود حمل می کند و آن را در پایگاه خود برای آینده ذخیره می سازد.(2)

ص: 33


1- . همان.
2- . «أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَی صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ سَوَّی لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ انْظُرُوا إِلَی النَّمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا وَ لَطَافَةِ هَیْئَتِهَا...». نهج البلاغه، خطبه 185.

قاعده خدا نزد خوش بین هاست

امام رضا (علیه السلام) به خداوند گمان نیك ببر؛ زيرا خداى عزّ و جلّ می فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خويشم؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم.(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) حُسْنُ الظَّنِ بِاللَّهِ مِنْ عِبَادَةِ اللَّه؛

گمان نيك داشتن به خداوند، گونه ای عبادت خداوند عزّ و جلّ است.(2)

خوش بین به خدا بودن نیز عبادت است. وظیفه بندگان انجام واجبات و ترک محرمات است و نتیجه و پاداش کار را به کاردان هستی سپردن است؛ و چشم امید داشتن به پذیرش اعمال و نیز رسیدن به سعادت و کمال است؛ و البته خوش بینی بدون عمل نیز پوچ و توخالی است.

معنای حُسن ظن به خدا این نیست که هرچه را بخواهیم خداوند به واسطه حسن ظن ما، به او عملی سازد و آنچه را که نمی خواهیم از ما دور سازد، بلکه مقصود آن است که خدا را آن چنان به حکمت و قدرت و علم و تفضل و عنایت به بندگان بشناسیم که باور کنیم هرچه او انجام می دهد بهترین تقدیر ماست و هرگز برای

ص: 34


1- . «أَحْسِنِ الظَّنَ بِاللَّهِ فَإِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً». کافی، ج 2، ص 72. علامه مجلسی در تفسیر حدیث چنین می نویسد: معنای جمله فوق این است که من به هنگام خوش بینی بنده ام در حُسن عملش و سوء عملش هستم. چون کسی که حسن عمل دارد، حسن ظن دارد و کسی که عمل بدی دارد، گمان بدی هم دارد. مرآت العقول، ج 8، ص 45.
2- . بِحارالانوار، ج 74، ص 166.

بندگان صالح خود که به وی حسن ظن دارند، شرّ و بدی را نمی پسندد و در همه پیشامدها بهترین نتیجه را برای آنان مقرر می دارد.(1)

درهرصورت در انتخاب سعادت و شقاوت خویش خودمان نقش داریم. می توانیم آینده و زندگی را روشن و زیبا ببینیم و می توانیم آن را تیره وتار سازیم؛ و آنچه مهم است این است که خدا همیشه هوادار خُوش بین های عملی است. نه خُوش بین های توخالی. هرچند لطف و فضل خدا نیز شما آنان نیز می شود و هر کس به اندازه خودش نتیجه اش را می بیند.(2)

چه کسی خداست!

روزی مردی غیر عرب نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)آمد و عرض کرد: شما دعاهای بسیاری دارید که من نمی توانم آن ها را بخوانم، دعایی مختصر به من بیاموزید که در ثواب همه ی دعاهای شما شریک باشم.

فرمودند بگو: «اللهم أنت ربی و أنا عبدک»؛ خدایا! تو پروردگار من هستی و من بنده ی توام. آن مرد عجمی {غیر عرب} رفت و چون آن را خوب یاد نگرفته بود، همیشه به عکس دعا می کرد: «خدایا! تو بنده ی من هستی و من پروردگار تو هستم.»

ص: 35


1- . https://hawzah.net.
2- . به امید خدا، پوریزدی، رحمت، قدس، قم،1399.

روزی جبرئیل (علیه السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه واله)آمد و عرض کرد: دعایی به آن مرد عجمی یاد دادی که به عکس می خواند و کفر از آن بر می خیزد!

پیامبر (صلی الله علیه واله)آن مرد را طلبید و از حالش پرسید، عرض کرد: به قدری شادم و به ثواب آن دعا دل نهاده ام که حد و حصر ندارد، همیشه هم می گویم: «اللهم أنت عبدی و أنا ربک»؛ خدایا! تو بنده ی من هستی و من پروردگار تو هستم.

پیامبر (صلی الله علیه واله)فرمودند: دیگر چنین نگویی که کافر می شوی. آن مرد محزون شد و غم های گذشته بر دلش مستولی شد و عرض کرد: مدتی که گفته ام به گمانم عین ایمان بود. حالا چه کار کنم؟

جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه واله)خدا می فرماید: اگر بنده ی من به زبان غلط گفته است، من بر دلش [و گمان نیک او] نظر دارم، ما گذشته ی او را به صواب نوشتیم و به آرزویش می رسانیم.(1)

خروس، الاغ، سگ

در میان بنی اسرائیل، خانواده ای در بیابان زندگی می کردند. آن ها (علاوه بر چند گوسفند) یک خروس و یک الاغ و یک سگ داشتند. خروس، آن ها را برای نماز بیدار می کرد، الاغ، وسایل زندگی شان را حمل می کرد و سگ نیز در آن بیابان، به خصوص در شب، آن ها را از درندگان حفظ می کرد.

ص: 36


1- . به نقل ازخزینه الجواهر، ص 305.

اتفاقاً روباهی آمد و خروس آن ها را خورد. افراد آن خانواده، محزون و ناراحت شدند، ولی مرد آن ها که شخص صالحی بود گفت: خیر است إن شاء الله.پس از چند روزی سگ آن ها مُرد، باز آن ها ناراحت شدند، ولی مرد خانواده گفت: خیر است ان شاء الله.

طولی نکشید که گرگی به الاغ آن ها حمله کرد و آن را درید و از بین برد. باز آن مرد گفت: خیر است إن شاء الله.

در همین ایام، روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه ی چادرنشین های اطراف مورد دست برد و غارت دشمن واقع شده و خود آن ها نیز به صورت برده به اسارت دشمن درآمده اند.

مرد صالح گفت: راز این که ما باقی مانده ایم این بوده که چادرنشین های دیگر دارای سگ و خروس و الاغ بوده اند و به خاطر سروصدای آن ها شناخته شده اند و به اسارت دشمن درآمده اند.

ولی ما چون سگ و خروس و الاغ نداشتیم، شناخته نشده ایم، پس خیر ما در هلاکت سگ و خروس و الاغمان بوده است که سالم مانده ایم.(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله): سوگند به آن که جز او خدايى نيست، هيچ بنده مؤمنى به خدا گمان نيك نبرد، مگر این که خداوند مطابق همان گمان با او عمل كند؛ زيرا خداوند كريم است و همه خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از این که بنده

ص: 37


1- . مَحَجَّهُ البیضاء، ج 8، ص 92.

مؤمنش به او گمان نيك برد و او خلاف گمان و اميد بنده رفتار نمايد. پس به خدا گمان نيك بريد و به سوی او رغبت کنید.(1)

کدام نیکوتر است؟

«حضرت یحیی» از اول تا آخر عمرش همیشه محزون و گریان بود و هیچ کس او را خندان ندید. پدرش «حضرت زکریا» روزی عرض کرد: «خداوندا من از تو پسری خواسته بودم که باعث شادی من شود؛ اما فرزندی به من عطا کردی که همیشه محزون و گریان است.»روزی نیز حضرت زکریا به پسرش گفت: «من از خداوند پسری می خواستم که باعث سرور من شود.» حضرت یحیی جواب داد: «خودت فرمودی که بین بهشت و جهنم عقبه و گردنه ای است که از آن نمی گذرد مگر کسی که از خوف خدا گریسته باشد.»

به هر جهت، وی آن قدر گریسته بود که صورتش زخمی شده بود و روی زخم نَمَد انداخته بود. روزی حضرت عیسی به پسرخاله اش حضرت یحیی رسید و لبخندی زد. حضرت یحیی گفت: «چه شده است که من تو را خندان می بینم؟

ص: 38


1- . «وَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يَحْسُنُ ظَنُ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرَاتُ يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ». کافی، ج 2، ص 72.

مثل اینکه تو خودت را در امان می بینی.» حضرت عیسی پاسخ داد: «چه شده است که ترا عبوس می بینم؟ مگر تو از رحمت خداوند مأیوسی؟»

سپس هر دو گفتند: «ما از اینجا حرکت نمی کنیم تا خداوند درباره ی ما حکم کند که حق با کیست.» در آن موقع، وحی رسید: «هرکدام از شما که امید و حسن ظنتان به ما بیشتر است، همان بهتر است».(1)

ناگفته پیداست، گمانی منظور است که همراه با عمل باشد؛ یعنی فرد وظیفه اش را انجام می دهد و امید دارد که خداوند آن را بپذیرد و الا با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شود.

خوش گمانی به خدا

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: آخرین کسی را که دستور داده می شود به سوی دوزخ ببرند، ناگهان به پشت سر خود نگاه می کند. خداوند دستور می دهد او را برگردانند، پس او را برمی گردانند. خدا می فرماید: چرا به پشت سر خود نگاه کردی و در انتظار چه هستی؟ می گویند: «پروردگارا! من درباره ی تو این چنین گمان نمی کردم».

خدا می فرماید: «چه گمان می کردی؟» می گوید «گمانم این بود که گناهان مرا می بخشی و مرا در بهشت خود جای می دهی!»

ص: 39


1- . توحید و نبوت در داستان های دستغیب، ص 265.

خداوند می فرماید: ای فرشتگان من! به عزت و جلال و نعمت ها و مقام والایم سوگند، بنده ام هرگز گمان خیر درباره ی من نبرده است، اگر ساعتی گمان خیر برده بود، او را به جهنم نمی فرستادم، گرچه دروغ می گوید؛ ولی با این حال اظهار حُسن ظن او را بپذیرید و او را به بهشت ببرید.(1)

خدا عاشق خُوش گمان ها و خُوش فکرهاست.

امید دروغین

به امام صادق(علیه السلام)گفتند: عده ای معصیت می کنند و می گویند «که ما{ به لطف خدا} امیدواریم و روش اینان تا زمان مرگ چنین است» امام فرمود «اینان کسانی اند که در وادی آرزوها، به این سو و آن سو می روند. دروغ می گویند هر کس به چیزی امید داشته باشد آن را می طلبد و هر کس از چیزی بترسد از آن می گریزد».(2)

امید وخوش بینی بدون عمل دروغ است. کسی که امید دارد همت و تلاش نیز دارد.

ص: 40


1- . به نقل از دایره المعارف سبک زندگی اهل بیت (علیهم السلام)، غلامرضا حیدری ابهری، قدیانی، تهران، 1397.
2- . بِحارالانوار، ج 78، ص 245. به نقل از دایره المعارف سبک زندگی اهل بیت (علیهم السلام)، غلامرضا حیدری ابهری، قدیانی، تهران، 1397.

حکایت نابینایی که قرآن می خواند

دید در ایام آن شیخِ فقیر

مُصحفی در خانه ی پیری ضریر(1)

پیش او مهمان شد او وقت تَمُوز(2)

هر دو زاهد جمع گشته چند روز

گفت اینجا ای عجب مُصحَف(3)چراست

چونکه نابیناست این درویشِ راست(4)

اندر ین اندیشه تشویشش(5) فزود

که جز او را نیست اینجا باش و بود

اوست تنها مصحفی آویخته

من نیَم گُستاخ یا آمیخته(6)

تا بپرسم نی خَمُش(7) صبری کنم

تا به صبری بر مرادی بر زنم(8)

صبر کرد و بود چندی در حَرَج(9)

کشف شد کالصبر مفتاح الفرج(10)

مرد مهمان صبر کرد و ناگهان

کشف گشتش حالِ مشکل در زمان

ص: 41


1- . نابینا. فردی فقیر، در خانه ی شخص نابینا قرآنی دید.
2- . ماه دهم از ماه رومی، منظور فصل گرما و تابستان است.
3- . قرآن کریم.
4- . تعجب کرد که در خانه ی نابینا که قادر به خواندن نیست قرآن چه معنا دارد.
5- . ناآرامی، نگران.
6- . قرآنی به دیوار آویخته است. روی طاقچه است. من هم نه آدمی گستاخ هستم و نه دوست صمیمی که از او بپرسم.
7- . خاموش، سکوت.
8- . مردد شد که بپرسد یا نپرسند که در نهایت تصمیم گرفت صبر کند.
9- . سختی.
10- . صبر کلید پیروزی است.

نیم شب آواز ِقرآن را شنید

جَست از خواب آن عجایب را بدید

که ز مُصحَف کور می خواندی درست

گشت بی صبر، ازو آن حال جُست(1)

گفت آیا ای عجب با چشم کور

چون همی خوانی همی بینی سطور؟(2)

آنچه می خوانی بر آن افتاده ای

دست را بَرِ حرفِ آن بنهاده ای(3)

اِصبَعَت(4) در سَیر پیدا می کند

که نظر بر حرف داری مُستند

گفت ای گشته ز جهلِ تن جُدا

این عجب می داری از صُنعِ خدا(5)

من ز حق در خواستم کای مُستعان

بر قرائت من حریصم همچو جان

نیستم حافظ مرا نوری بده

در دو دیده وقتِ خواندن بی گره

باز ده دو دیده ام را آن زمان

که بگیرم مصحف و خوانم عِیان

آمد از حضرت ندا کِای مردِ کار

ای بهر رنجی به ما امیدوار

حُسن ظن است(6) و امیدی خوش ترا

که ترا گوید بهر دم برتر آ(7)

هر زمان که قصد خواندن باشدت

یا ز مصحف ها قرائت بایدت

ص: 42


1- . پرس و جو کرد.
2- . سطر، خط.
3- . قرآن را از حفظ نمی خوانی.
4- . انگشت، با انگشت آیه های قرآن را دنبال می کنی.
5- . کار خدا.
6- . خوش گمانی و امید تو.
7- . هر لحظه به مقام بالاتری می روی.

من در آن دم وا دهم(1) چشم ترا

تا فرو خوانی معظم جوهرا(2)

همچنان کرد و هر آنگاهی که من

وا گشایم مصحف اندر خواندن

آن خَبیری که نشد غافل ز کار

آن گرامی پادشاه و کردگار

باز بخشد بینشم آن شاهِ فرد(3)

در زمان همچون چراغ شب نورد

زین سبب نَبوَد، ولی را اعتراض

هرچه بستاند، فرستد اِعتیاض(4)

گر بسوزد باغت انگورت دهد

در میان ماتمی سورت دهد

آن شل بی دست را دستی دهد

کانِ(5)غم ها را دل مستی دهد

لا نُسَلّم و اعتراض از ما برفت

چون عوض می آید از مفقود زَفت(6)

چونکه بی آتش مرا گرمی رسد

راضیّم گر آتشش ما را کُشد

بی چراغی چون دهد او روشنی

گر چراغت شد،(7)چه افغان می کنی؟(8)

ص: 43


1- . پس دهم.
2- . جوهر را. قرآن کریم را.
3- . خداوند بینایی من را برگرداند.
4- . خدا هر چه را بگیرد درعوض جایگزین می کند.
5- . معدن.
6- . تسلیم نشدن و اعتراض کردن از ما می رود زیرا چیز بزرگ تری بدست آوردیم.
7- . رفت، خاموش شد.
8- مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 80، قصه خواندن شیخ ضریر...

قواعد خوش بینی به دیگران

حُسن ظن به مردم به این معنی که کردار و گفتار مسلمان را در حد امکان به صورتی تفسیر کنی که بر صحت و سلامت اعتقادی و عملی ایشان دلالت کند و تا زمانی که می توان قول یا فعلی را به صورت صحیحی حمل کرد از حمل آن بر صورت فاسد و نادرست، خودداری کنی. برای نمونه اگر مرد مسلمانی را در حال اختلاط با زنی دیدی با خود بگویی که آن زن محرم اوست و اگر کسی را دیدی که به نزد ظالمی می رود با خود بگویی برای حل مشکل مسلمانی به نزد او رفته است.(1)

قاعده نگاه مثبت به دیگران

انسان، موجودی اجتماعی است و بنابراین، برای تأمین نیازهای مادی و معنوی خویش، ناگزیر است با دیگران ارتباط برقرار کند. اگر افراد در روابط اجتماعی و تعامل های میان فردی، به هم خوش بین باشند، از ایجاد تنش در روابط بین فردی جلوگیری می شود؛ زیرا روحیه خوش بینانه باعث می شود آن ها گفتار و رفتار یکدیگر را مثبت و خوب تفسیر کنند. بدین ترتیب، از بروز سوء تفاهم ها و بدبینی ها جلوگیری می شود و زمینه ای برای بروز درگیری و تنش به وجود نمی آید.(2)

ص: 44


1- . به نقل از اخلاق الاهی، ج 14، ص 224.
2- . اکبر عباسی، دین وسلامت روان، مجله حدیث زندگی، ش 9، ص 52.

خوش بینی و بدبینی، بر چگونگی تبیین و برداشت فرد از گفتار و رفتار دیگران اثر می گذارد. در صورت بدبینی، رفتارها و گفتارهای دیگران، به صورتی منفی تفسیر می شود؛ بدین صورت که احترام و محبت به دیگران بر چاپلوسی؛ تملق بر بی عرضگی و نیازمندی؛ سکوت بر مخفی کاری و محافظه کاری؛ ملایم حرف زدن بر بی اعتنایی؛ قاطعیت بر استبداد؛صراحت بر پررویی؛ صداقت بر ساده لوحی؛ و صمیمیت بر خودشیرینی حمل می شود؛ ولی در صورت خوش بینی، همه چیز، مثبت تفسیر می شود.(1)

اوج خوش بینی

روزی شاه عباس اول برای گردش از شهر خارج شد، سید بزرگوار میرداماد و شیخ بهایی نیز همراه او بودند. میرداماد مردی سنگین وزن و شیخ بهایی لاغر اندام و سبک وزن بود؛ ازاین رو اسب میرداماد همیشه در عقب حرکت می کرد؛ اما مرکب شیخ بهایی پیشاپیش اسب ها بود. شاه عباس خواست آن دو عالم را بیازماید، پس خود را به میرداماد نزدیک کرد و گفت: ببین اسب شیخ چطور به رقص آمده و شیخ میان جمعیت باوقار حرکت می کند.

میرداماد گفت: اسب شیخ، از خوشحالی که دارد نمی تواند آرام باشد، هیچ فکر می کنید چه کسی سوار آن اسب است. شاه بعد از ساعتی خود را به شیخ بهائی

ص: 45


1- همان، ش 9، ص 52.

نزدیک کرد و گفت: شیخ! ببین چگونه سنگینی میرداماد اسب را ناراحت کرده است، دانشمند واقعی باید مانند شما سبک وزن باشد، نه چنان سنگین.

شیخ در جواب گفت: این از سنگینی آن جناب نیست؛ بلکه توانایی برداشتن مقام علمی ایشان را ندارد که کوه های محکم از حمل چنین مقامی عاجزند.

چون شاه عباس این صدق و صفا را میان دو عالم عصر خود ملاحظه کرد، از اسب پایین آمد و روی خاک سر به سجده گذاشت.(1)

باید یادآور شد که چیزی که نحوه زندگی انسان ها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع. سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشت وی از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت وسوی خوشبختی و یا بدبختی هدایت می کند.هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هر امری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود. مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم(2)

ص: 46


1- . پند تاریخ 5/ 68 ۔ 69؛ به نقل از: روضات الجنات /115.
2- . بررسی آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان سرطانی 7-3 بستری در بیمارستان محک شهر تهران در سال 1392. مریم زینیوند، فرنگیس کاظمی، حسین سلیمی، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال پنجم، شماره 91، پاییز 19.

چه دندان های سفیدی!

حضرت عیسی (علیه السلام) همراه یارانش از محلی می گذشتند، سگ مرده ای را دیدند که در گوشه ای افتاده و بوی گند و زننده اش همه جا را پر کرده بود.

یاران حضرت گفتند: چه قدر این سگ بد بو است! حضرت عیسی (علیه السلام) برای آن که به آن ها یاد بدهد که در کنار عیب ها خوبی ها را نیز ببینند فرمود: چه قدر دندان های این سگ سفید است.(1)

افراد بدبین بدون هیچ دلیل و شاهدی، افکار و احساسات و خواسته های دیگران را به صورت منفی حدس می زند؛ مانند امروز همسایه به من سلام نکرد؛ حتماً از من دلخور است، شاید با من قهر کرده.

چرا همسرم غذایش آماده نیست، حتماً قصد انتقام دارد، شاید از صبح تا حالا مشغول تلفن زدن و صحبت با همسایه بوده. دیروز دوستم ناراحت بود، شاید مریض شده، شاید در امتحان قبول نشده، شاید از دست من ناراحت شده.

این دسته افراد، ادعای ذهن خوانی دارند و به هر کس اعتماد نمی کنند و همواره به دیگران تهمت و سوءظن دارند. علی به من سلام کرد، حتماً نقشه ای دارد، شاید مقدمه چینی می کند تا پولم را بگیره... ولی غافل از اینکه علی از روی عادتش که به دیگران سلام می کند سلام کرده؛ و هیچ قصدی و نیتی ندارد.انسان های موفق همیشه، با خوش ببنی به مسائل اطراف خود برخورد می کنند. آن ها هر چیز را به فال نیک می گیرند و البته در مسائلی که حساس است

ص: 47


1- . داستان های بِحارالانوار جلد 9، ص 214.

دست به عصا راه می روند و احتیاط می کنند نه اینکه ذهن طرف را بخوانند و باب تهمت و سوء را بر خود بگشایند؛ و ذهن و به دنبال آن رفتار و گفتار خویش را گرفتار بافته های منفی و خیالی کنند.(1)

قرآن کریم در مورد سوءظن چنین می فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم؛

ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید. چراکه بعضی از گمان ها گناه است.(2)

بگذر ظنِ خطا، ای بدگمان

إن بعض الظن إثم(3)

را بخوان(4)

قاعده صحت

قاعده صحت(5):

می توان به حمل رفتار و گفتار مسلمان(6)

بر جهت مثبت و درست آن را قاعده صحت نامید؛ یعنی گفتار و کردار مسلمان را با نگاه خوش بینانه نگاه و قضاوت کرد.

ص: 48


1- . اشتباهات اکبرآقا و کبری خانم، پوریزدی، رحمت، ص 36-37.
2- . حجرات/12.
3- . گناه.
4- . مولوی.
5- . در حقیقت یک قاعده فقهی و اخلاقی است که در کتاب های اصول فقه بحث می شود.
6- . مسلمان گفته شد به دلیل این که آدمی نباید به دشمن خوش بین باشد.

ازآنجاکه بدگمانى حسّ اعتماد عمومى را از بين می برد و دل ها را مكدّر می کند، شريعت مقدّسه براى خنثى كردن آن پادزهری بنام اصالة الصحة مقرّر داشته كه در كلّيه مراحل زندگى بايد به كار گرفته شود. يعنى انسان بايد اعمال مؤمنان را حمل بر صحّت كرده و تا می تواند كار آنان را به خوبى توجيه و تحليل كند مگر آن كه تمام راه ها براى توجيه بسته باشد.(1)این قاعده مؤمنان را مکلف می کند رفتار برادران دینی شان را تا جایی که امکان دارد، بر وجه درست و مثبت آن حمل کنند، چنین تفکری موجب ایجاد آرامش روانی و امنیت اخلاقی در جامعه می شود و زمینه ی نگاه های تردید آمیز و بدبینانه را درباره رفتار و گفتار دیگران از بین می برد.

در مقابل، در جامعه ی منفی گرا که منفی نگری و سبک تبیین بدبینانه، عادت، منش و ویژگی افراد است، نه تنها خوبی ها، زیبایی ها و جنبه های مثبت به چشم نمی آید، بلکه همواره نگاه ها به کاستی ها، لغزش ها و جنبه های منفی رفتار دیگران معطوف می شود و امنیت روانی و اخلاقی جامعه در معرض خطر قرار می گیرد.(2)

مثلاً: شخصی در حال قدم زدن با خانمی است، باید بنا بر این بگذرایم که همسر یا مادر یا خواهرش است. فردی دیر پاسخ نامه یا سؤال ما را داده است باید بنا بگذاریم که می خواهد با بهترین شکل پاسخ دهد.

ص: 49


1- . http://wiki.ahlolbait.com.
2- . رمضان علی حسنی، خوش بینی و امنیت روانی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1393.

امام علی (علیه السلام) اگر بندگان وقتی چیز را نمی دانستند،{ از اظهارنظر یا انجام آن چیز}بازمی ایستادند کافر و گمراه نمی شدند.(1)

فوت کوزه گری: امام علی (علیه السلام) اگر بندگان وقتی چیز را نمی دانستند،{ از اظهارنظر یا انجام آن چیز}بازمی ایستادند کافر و گمراه نمی شدند. غررالحکم، ح 1200

چه نیکوست تا به چیزی یقین پیدا نکردیم درباره آن قضاوت و اظهار نظر نکنیم.

فاصله بین حق و باطل

روزی امیر مؤمنان (علیه السلام) با مردم سخن می گفت و درباره رشد اخلاقی آنان صحبت می کرد تا اینکه فرمود: مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می گویند، نپذیرید ( از شنیدن غیبت، بر حذر باشید) سخنان باطل فراوان است، ولی سخنان باطل از بین رفتنی است و آنچه می ماند کردار انسان است. چراکه خدا شنوا و شاهد است، بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

یکی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟

ص: 50


1- . «لَوْ أَنَ الْعِبَادَ حِينَ جَهِلُوا وَقَفُوا لَمْ يَكْفُرُوا وَ لَمْ يَضِلُّوا». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 1200. ممكن است كه «يضلّوا» از باب إفعال خوانده شود و ترجمه اين باشد كه «كافر نمى شدند و گمراه نمى گردانيدند ديگران را». شرح آقا جمال خوانساری، ج 5،113.

امام (علیه السلام) انگشتان را کنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرارداد، سپس فرمود: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَيت؛

باطل آن است که بگوئی شنیدم و حق آن است که بگوئی دیدم.(1)

پالایش سه گانه

فردی آشنا به سقراط گفت: می خواهی بدانی درباره دوستت چه شنیده ام؟ سقراط گفت: لحظه ای صبرکن! قبل از اینکه درباره او چیزی به من بگویی مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون پالایش سه گانه نام دارد. آشنای سقراط از شنیدن نام این آزمون تعجب کرد. سقراط تعجب او ر ا با گفتن این کلام به پایان رسانید که:

آیا تو کاملاً مطمئنی که آنچه درباره دوستم می خواهی به من بگویی، حقیقت دارد؟ فرد مورد نظر پاسخ منفی داد و ادامه داد: من فقط آن را شنیده ام...سقراط گفت: بسیار خوب پس تو واقعاً نمی دانی که حقیقت دارد یا نه!

ص: 51


1- . أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَ سَدَادَ طَرِيقٍ فَلَايَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقَاوِيلَ الرِّجَالِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ يُحِيلُ الْكَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِكَ يَبُورُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ وَ شَهِيدٌ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِعَ فسئل (علیه السلام) عن معنى قوله هذا فجمع أصابعه و وضعها بين أذنه و عينه ثم قال-الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَيْت. نهج البلاغه، خطبه 141.

حالا بیا از مرحله دوم بگذر؛ مرحله پالایش خوبی! آیا آنچه درباره دوستم می خواهی بگویی چیز خوبی است؟ آشنای سقراط پاسخ داد: خیر کاملاً برعکس!

سقراط گفت: بسیار خوب پس تو می خواهی چیز بدی درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد یا نه؟! خوب، هنوز یک سؤال دیگر باقی مانده است که مرحله پالایش سودمندی است.آیا آنچه درباره دوستم می خواهی بگویی برای من سودمند است؟ آشنای سقراط گفت: حقیقتاً خیر. سقراط نتیجه گیری کرد و گفت: بسیار خوب اگر آنچه می خواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است ونه سودمند! پس چرا اصلاً می خواهی به من بگویی؟!(1)

قاعده برائت

برائت(2) در لغت به معنای پاک شدن از عیب و تهمت، تبرئه شدن و خلاص شدن است. این قاعده یعنی دیگران خالی از هرگونه عیب یا صفتی ناپسند هستند و بدون دلیل یقینی نمی توان به دیگران برچسب منفی زد؛ و شخصیت و اعتبار آنان را زیر سؤال برد. درست است که در ظاهر رفتاری را انجام داده که باعث

ص: 52


1- . http://shams47.blogfa.com.
2- . این قاعده فقهی و حقوقی است و به معنی این است که فرد از لحاظ قانون، بی گناه است و مجرم نیست مگر اینکه در دادگاه خلاف آن ثابت شود.

بدگمانی شده است ولکن نمی توان بدون دلیل به مَسند قضاوت نشست و حکم صادر کرد.

چراکه هر کس در موقعیت خاص خودش است و ما نیز تا در آن موقعیت قرار نگیریم نمی توانیم شرایط را درک کنیم. شخصی که یکی از بهترین عزیزانش را از دست داده و یا قرض و وام های سنگینی دارد و یا از شغل و کارش اخراج شده و یا دچار بیماری خاصی شده است چنین موقعیت های تا برای خود انسان پیش نیاید قابل درک و فهم نیست.

شاید به کسی که بدگمان شده ایم آن شخص نیز دچار یکی از این مسائل یا بدتر از آن شده است؛ و لذا نیکوست که خوش بین بوده و رفتار یا گفتارش را توجیه کرد. تا در گرداب سوءظن و تهمت گرفتار نشویم.

رسول خدا (صلی الله علیه واله) اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْرا؛

براى گفتار و كردارى كه از برادرت سر می زند، عذرى بجوى و اگر نيافتى، عذرى بتراش.(1)

ص: 53


1- . الخصال، ج 2، ص 622.

فوت کوزه گری رسول خدا (صلی الله علیه واله) براى گفتار و كردارى كه از برادرت سر می زند، عذرى بجوى و اگر نيافتى، عذرى بتراش. خصال، ج 2، ص 66

از نشانه های افرادی که از سلامت روحی و روانی بالایی برخوردار هستند این است که گفتار و رفتار دیگران را به خوبی توجیه می کنند. آن ها پشت هر رفتار یا گفتاری از دیگران و یا مشکلاتی که به وجود می آید هزار دلیل و علت می بینند آن ها واقع بین هستند و می دانند هر کس که کاری انجام می دهد حتماً بر اساس دلیل و علتی هست هرچند آن علت نادانی باشد.

امام علی (علیه السلام) رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از او سر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد و هیچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد تا وقتى براى آن توجيه خوبى می یابی، گمان بد مبَر.(1)

در حالات یکی از بزرگان نوشته اند که روزی از کوچه ای می گذشت. در آن حال فردی از پشت بام منزلش بر سر او خاکستر ریخت.

مرد مؤمن بدون اینکه به او ناسزا بگوید و فحاشی کند، گفت: «الحمد لله». حق من با آن گناهانی که مرتکب شده ام، این است که سنگ بر سرم ریزد؛ اما شکر خداوند را که خاکستر بر سرم ریخته شد.(2)

یکی از لوازم اینکه انسان بتواند توجیه گر خوبی باشد تواضع و کو چکی است. کسی که خود را برتر از همه می دانند و رای و نظر خود را صحیح می داند چنین کسی زیر بار توجیه رفتار دیگران نمی رود و تنها خود را در مسیر صحیح و درست می بیند.

ص: 54


1- . «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلا». الامالی (صدوق)، ص 304، مجلس 50.
2- . اخلاق و احکام در داستان های شهید دستغیب، ص 309.

امام علی (علیه السلام) هرگاه سخنى از شخصى سر زد و تو می توانی براى آن توجيه خوبى بيابى، به آن گمان بد مبر.(1)

قاعده تغافل (شتر دیدی، ندیدی)

چشم پوشی کردن و خود را به غفلت زدن یکی از بهترین راهکارها برای افزایش خوش بینی است. چه لزومی دارد که آدمی همانند میکروسکوپ تمام رفتار و گفتار دوستش را با دقت بررسی کند تا خدای نکرده مخالف با اصول دوستی نباشد! مگر خود ما معصوم و پاک و امام زاده به دنیا آمده ایم. خود ما نیز در طول زندگی دچار کم کاری ها یا خطاهایی شده ایم. تنها فرقش این است که خدا به ما لطف کرده و آن خطا را پوشانده و کسی نتوانسته مچ گیری کند.

امام سجاد (علیه السلام) همانا سامان یافتن همه امور دنیا دو جمله است: درست شدن دنیا و وضع زندگی پیمانه پری است که دوسوم آن توجه و هوشیاری است و یک سوم آن نادیده گرفتن (چشم پوشی) است.(2)

انسان یک موجود اجتماعی است و در سایه تعاملات اجتماعی و دوام روابط میان فردی است که نیازهای مادی و معنوی انسان برآورده می شود. استحکام و دوام

ص: 55


1- . «لَا تَظُنَّنَ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مُحْتَمَلا». نهج البلاغه، حکمت،360.
2- . «صَلَاحَ حَالِ الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا فِي كَلِمَتَيْنِ- صَلَاحُ شَأْنِ جَمِيعِ الْمَعَايِشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْ ءُ مِكْيَالٍ ثُلُثَاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثٌ تَغَافُلٌ». مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 204.

روابط اجتماعی به اعتماد متقابل نیاز دارد. هرگونه حرکت یا عاملی که فضای اعتماد اجتماعی را خدشه دار کند، عامل به هم زننده ی امنیت روانی و اجتماعی شمرده می شود.

افراد خوش بین ازآنجاکه بیشتر به جنبه های مثبت ویژگی ها، افکار، احساس ها، گفتارها و رفتارهای دیگران توجه دارند، از لغزش های دیگران چشم پوشی کرده و رفتار دیگران را حمل بر درستی نموده، جذب دیگران می شود، در نتیجه، فضای بی اعتمادی از بین رفته و جو اعتماد حاکم می شود و از ناحیه دیگران ا حساس خطر و تهدید نکرده و امنیت روانی برای او پدید می آید.(1)

برایش دعا کن!

یکی از بستگان امام صادق (علیه السلام) در غیاب ایشان به ناسزاگویی آن حضرت پرداخت و نزد مردم از وی بدگویی می کرد.

شخصی به محضر امام صادق (علیه السلام) آمد و جریان را به اطلاع امام رسانید.

امام صادق (علیه السلام) همان دم به کنیز خود دستور داد آب وضو بیاورد. امام (علیه السلام) وضو ساخت و مشغول نماز شد.

ص: 56


1- . بررسی رابطه بین خو شبینی اسلامی، خو شبینی آموخته شده سلیگمن و امنیت روانی، رمضانعلی حسنی، محمد رضا احمد، رحیم میردریکوندي، روان شناسی ودین، سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 90، ص 75-102.

شخصی می گوید: در آن جا بودم، با خود گفتم اکنون امام او را نفرین خواهد کرد، ولی برخلاف تصور دیدم آن حضرت دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز عرض کرد: خدایا من حقم را به او بخشیدم، تو از من بزرگوارتر و سَخی تر هستی، او را به من ببخش و مؤاخذه اش مفرما!

سپس رقت قلب و ترحم خاصی به آن حضرت دست داد و هم چنان در حق آن شخص دعا می کرد که من تعجب کردم.(1)

مرور کردن خطاي ديگران، فضاي درون انسان را دچار تشويش و نگراني می سازد و می تواند زمينه ساز ايجاد تصمیم هایی غيرمعقول گردد. از سوي ديگر، موجب می شود شخصيت فرد خرده گیر و تحقير شود.

اگر انسان در زندگي اجتماعي خويش، بخواهد با ريزبيني به همه مسائل نگاه کند و به کار ديگران خرده بگيرد، همه عمر را بايد صرف چنين کاري کند. در نتيجه، هرگز به اهداف زندگي خويش نخواهد رسيد، درحالی که با تغافل بجا که مايه آرامش خاطر است، می توان از زندگي ناگوار رها شد.

اصولاً، بی توجهی و تغافل نسبت به امور کوچک و بی ارزش، از بزرگي قدر افراد حکايت دارد و بخشي از آرامش در زندگي و معاشرت خوب مردم، در سايه تغافل محقق می یابد.(2)

ص: 57


1- . انوار البَهیه، ص 126.
2- . فقیهی، علی نقی و همکاران، راهکارهاي تربيت اخلاقی زمینه ساز ظهور در آموزش و پرورش، پژوهش های مهدوی، شماره،9، ص 141-168. سال 1393.

امام علی (علیه السلام) هر کس نسبت به بسیاری چیزها بی توجهی و چشم پوشی نکند زندگی اش ناگوار شود.(1)

فوت کوزه گری امام علی (علیه السلام) هر کس نسبت به بسیاری چیزها بی توجهی و چشم پوشی نکند زندگی اش ناگوار شود. غررالحکم، ح 10375

انسان های خوش بین، لبخندها را تشویق و تعظیم ها را احترام و دست تکان دادن ها را ابراز محبت می بینند. آنان با خوش بینی، افکار منفی، خیال بافقی و تفسیری های بدبینانه از واقعیت ها و رفتارهای دیگران را، از ذهن و اندیشه ی خود می رانند و بدین شیوه، یکی از مهم ترین عوامل اضطراب و نا آرامی را از خود دور می کنند. آنان، نه از سر غفلت که از روی تغافل، اندکی خوش بینی همراه چشم خود می سازند تا قلب و دل خود را راحت نمایند.(2)

روح و روانش را اصلاح کردم!

شخصی به امام کاظم (علیه السلام) و پدران گرامی او گستاختی و ناسزا می گفت. چند نفر از یاران امام کاظم ( به آن حضرت گفتند: اجازه بدهید تا او را نابود کنیم.

ص: 58


1- . «مَنْ لَمْ يَتَغَافَلْ وَ لَا يَغُضَ [لَا يتقاض] عَنْ كَثِيرٍ مِنَ الْأُمُورِ تَنَغَّصَتْ عِيشَتُه». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 10375.
2- . نسیم حدیث، ص 41.

(علیه السلام) به شدت از این کار بر حذر داشت و فرمود: «کجاست؟» گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام (علیه السلام) به سراغش رفتند وقتی به مزرعه اش رسید، او با ناراحتی فریاد زد: آهای! کِشت و کار ما را پایمال نکن.

امام (علیه السلام) همچنان به طرف او رفت، وقتی به او رسید، از گذشته ها چشم پوشید و به او «خدا قوت و خسته نباشید» گفت. سپس با چهره ای خندان، احوال او را پرسید و فرمود «تاکنون چقدر در این مزرعه خرج کرده ای»؟ او گفت صد دینار.

امام کاظم (علیه السلام) پرسید: «امید داری چقدر محصول برداری؟»

او پاسخ داد: علم غیب ندرام.

امام کاظم (علیه السلام) پرسید: «من می گویم امید داری چقدر برداشت کنی؟»

او گفت: امیدوارم دویست دینار برداشت نمایم.

امام کاظم (علیه السلام) کیسه ای که محتوی سیصد دینار بود، به او داد و فرمود: «این را بگیر و خداوند آنچه را که امید برداشت از این مزرعه داری، به تو بدهد».

آن شخص گستاخ، در برابر چشم پوشی و اخلاق نیک امام آن چنان تحت تأثیر قرار گرفت که همان لحظه به عذرخواهی پرداخت و ملتمسانه از آن حضرت خواست که او را ببخشد. امام درحالی که با لبخند خود نشان می داد که او را بخشیده است.ازآنجا گذشت. چند روزی نگذشت که آن مرد در مسجد با کمال خوش رویی نزد امام آمد؛ و او بار دیگر از امام تعریف و تمجید کرد و سؤالاتی را پرسید و رفت.

امام کاظم (علیه السلام) به یاران خود گفت: این همان شخصی بود که شما از من اجازه می خواستید تا او را بکشید. اینک می پرسم کدام یک از این دو راه بهتر بود؟ آنچه

ص: 59

شما می خواستید یا آنچه من انجام دادم؟ من با اندکی پول کارش را سامان دادم و ( باگذشت و تغافل و چشم پوشی) روح و روانش را اصلاح نمودم.(1)

قاعده فراموشی گذشته

حالا یک نفر یک کاری انجام داده و تمام شده و رفته. چرا ما وِل کن قضیه نباشیم. افراد بدبین دائماً با افکار منفی و بیات خود، کاموا بافی می کنند؛ و تار و پود قضیه ای که تمام شده را به هم می دوزند؛ و برعکس افراد خوش بین دنبال این هستند که چطوری حال و آینده خود را به بهترین و زیباترین شکل بسازند. آن ها برگذشته صلوات می فرستند و با انرژی و نگاه مثبت روبه جلو حرکت می کنند.

داستان حضرت یوسف (علیه السلام)در قرآن کریم، نمونه ای بسیار زیبا از توجه مثبت به خدا، خود و دیگران و تبین مثبت از روی داد زندگی و انتظار مثبت است و حضرت یوسف (علیه السلام) بر اثر حسادت و جفای برادرانش، سال ها از خانواده دور شد، به عنوان یک برده فروخته شد، به خیانت متهم شد، رنج زندان کشید و غم غربت چشید؛

اما بعد از 25 سال، وقتی نخستین بار با پدرش ملاقات کرد، ذره ای از اندوه و جفاهایی که بر وی رفته بود و سختی هایی که تحمل کرده بود سخن نگفت؛(2)

ص: 60


1- . ارشاد (شیخ مفید)، ج 2، ص 223؛ أعلام الوری، ص 306.
2- . خوش بینی و امنیت روانی، ص 81.

بلکه چنین بیان کرد: {خداوند} درباره من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و شما را از بیابان دور به اینجا آورد پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرد که خدای من لطف و کرمش به آنچه مشیّتش تعلق گیرد شامل شود و هم او دانا و محکم کار است.(1)

شخصی نزد امام سجاد (علیه السلام)آمد و به آن حضرت جسارت کرده و ناسزا گفت. امام سجاد (علیه السلام) سکوت کرد و سخنی به او نگفت. او رفت.

امام (علیه السلام) به همراهان فرمود: شنیدید که این مرد، با من چگونه برخورد کرد! اینک دوست دارم، با من نزد او برویم تا بنگرید جواب او را چگونه خواهم داد! اصحاب با امام (علیه السلام) حرکت کردند، آن حضرت در مسیر راه، مکرر این آیه را می خواند: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ(2)؛ از ویژگی های پرهیزکاران این است که خشم خود را فرو می برند».

همراهان دریافتند که امام (علیه السلام) با او برخورد شدید نخواهد کرد. به در خانه ی او رسیدند. امام او را صدا زد و او درحالی که تصور می کرد با برخورد شدید امام روبه رو خواهد شد از منزل بیرون آمد. امام (علیه السلام) به او فرمود:

ص: 61


1- . «... وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ». یوسف/100.
2- . «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند؛ و خشم خود را فرو می برند؛ و از خطای مردم درمی گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» آل عمران، 134.

برادرم! اگر آنچه به من گفتی در من وجود دارد، از درگاه خدا طلب آمرزش می کنم و اگر در من وجود ندارد، از خدا می خواهم که تو را بیامرزد. آن مرد عرض کرد: آنچه گفتم در وجود تو نیست، بلکه من به آن سزاوارترم(1)

وقتی ذهن شما روی صدمات و رنج های گذشته گیر کند و اسیر آن ها شود، این صدمات و رنج ها تداوم می یابد و ته نشین می شود. اگر همچنان در گذشته زندگی کنید و اجازه ندهید که این صدمات التیام و درمان یابد، مشکلتان هر روز بیشتر و بیشتر می شود. به این ترتیب، با مرور مکرر و مداوم وقایع، بارها این رنج و ناراحتی را تجربه می کنید و دچار حس شرمساری یا گناه و تقصیر می شوید.

زندگی در گذشته باعث می شود که ذهن و فکر شما در یک زندان روان شناختی اسیر شود و خود را قربانی بپندارد.

پس لازم است که از زندگی کردن در گذشته دست بردارید و دیگر تصویری ذهنی از خودتان را به عنوان قربانی کنار بگذارید. تصویری از خود به عنوان فردی مختار و نیرومند را در آغوش بگیرید؛ که قادر است حال و آینده ی خودش را بااندیشه ای صحیح و اصولی رقم بزند. وقتی اجازه دهید که گذشته از محدوده ی ذهنتان بیرون برود؛ و تلاش نکنید که آن را تحت تسلط خود درآورید، درخواهید یافت که گذشته دیگر تسلطی بر شما و ذهنتان نخواهد داشت.

اشتباه نکنید. آنچه گفتیم به این معنا نیست که شما هیچ گاه گذشته را مرور نکنید یا به تجزیه وتحلیل با رفتارهای خود نپردازید. گذشته آموزگار بسیار خوبی

ص: 62


1- . أعلام الوری، ص 256.

است و باید از آن درس گرفت. ما بیش ازآنچه از موفقیت های خود یاد بگیریم، از اشتباهاتمان درس می گیریم.

بازنگری گذشته زمانی مشکل ساز می شود که شما به جای اینکه نیم نگاهی مختصر و گذرا به گذشته بیندازید، ذهن خود را دربست درگیر و اسیر آن کنید و در گذشته غرق شوید، به طوری که از زمان حال و آینده غافل بمانید. نیم نگاهی به گذشته انداختن ایرادی ندارد، فقط به آن خیره نشوید.(1)

قاعده منطقی بودن

امام علی (علیه السلام) لِكُلِ إِنْسَانٍ أَرَبٌ فَابْعَدُوا عَنِ الرَّيْب؛

هر انسانى عقلى دارد؛ پس از شك دوری کنید.(2)

افکار ما خیلی سریع در ذهنمان حاضر می شوند به طوری که فکر می کنیم آن ها اتوماتیک و خودکار هستند آن ها همان چیزهایی نیستند که روانشناسان آن ها را استدلال منطقی می دانند این نوع افکار محصول بررسی های محتاطانه و آزمایش های بررسی های دقیق نیستند در عوض آن ها ریشه در حدس و گمان احساس ها دارند و همین جهت است که هزاران فکر هر روز به سراغ ما می آیند بعضی از آن ها سریع می آیند و سریع هم از بین می رود و بدون اینکه کوچک ترین

ص: 63


1- . خوشبختی در ذهن شما ست، ص 209-210.
2- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5676.

تأثیری روی ما بگذارند بنابراین تعجب آور نخواهد بود که اگر بگوییم آن ها بیش ازآنچه منطقی باشد اتفاقی و تصادفی هستند.این امر به این معنی است که نباید آن ها را به عنوان واقعیت بپذیریم. بسیاری از افکار ما نتیجه آنی واکنش های آنچه می بینیم یا آنچه احساس می کنیم است. این امر در مورد احساس های ما نیز صدق می کند ما نباید از احساس های خود انتظار داشته باشیم که تصویر درست و واقعی از دنیای خارج به ما بدهند به عبارت دیگر وقتی احساس می کنیم مورد تهدید قرارگرفته ایم دقیقاً به این معنی نیست که واقعاً تحت تهدید قرار داریم.

قضاوت و تصمیم گیری بر پایه احساسات بسیار مخاطره آمیز است. وقتی واقعه ای برای شما رخ می دهد و احساس یا فکری در شما به وجود می آید و نباید فکر کنید که آن ها واقعی و درست هستند. البته آن ها ممکن است درست یا غلط باشند یا اینکه ممکن است پنجاه و پنجاه باشند؛ یعنی نیمی از آن درست و نیمی دیگر غلط باشد. برای اینکه بدانیم آیا واقعه ای که رخ داده و احساس فکری که پیداکرده ایم درست است یا خیر باید به بعضی از استدلال های منطقی بپردازیم.(1)

هرگاه رویدادی رخ می دهد، می توان سه نوع تفسیر در مورد آن ها ارائه داد:

1. آزمایش و درس دانستن سختی ها:

ص: 64


1- . غلبه بر افکار بدبینانه و سوء ظن، ص 164.

رویدادهای معمول و مطابق انتظار، معمولاً ما را برنمی انگیزد تا علل و عوامل آن را ارزیابی کنیم، اما اگر رویدادی برخلاف انتظار رخ دهد، یا رویداد فوق العاده منفی و یا خیلی مهم باشد، ما در جست وجوی علل آن برمی آییم؛ بنابراین، تفسیر و انتساب در مورد رویدادهای منفی و سختی ها بیشتر معنا پیدا می کند.

افراد بدبین سختی ها و مشکلات را موانعی در راه موفقیت خود تلقّی نموده و دلیل وقوع آن ها را شکست خوردن خودارزیابی می کنند. ولی افراد خوش بین و موفق مشکلات را نردبانی برای صعود و یا مانعی در نظر می گیرند که برای پیشرفت باید از روی آن پرید. امتحان دانستن سختی ها و مشکلات نیز به همین معناست که فرد برای قبول شدن، ترقی و رشد باید این امتحان و موانع را پشت سر بگذارد.

مشکلات را به عنوان امتحان و آزمون و وسیله رشد خود بدانیم:امام علی (علیه السلام) خداوند آن ها (انبیا و اولیا) را با گرسنگی آزمایش نمود و به مشقت و ناراحتی مبتلا ساخت، با امور خوفناک امتحان کرد و با سختی ها و مشکلات خالص گردانید و از بوته آزمایش بیرون آمدند.(1)

2. موقت بودن رویدادهای مثبت و منفی:

ص: 65


1- . «قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَی وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَد» نهج البلاغه، خطبه،192.

تحقیقات نشان می دهد که افراد خوش بین رویدادهای منفی را موقتی می دانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دائمی می دانند، زیرا آن ها را به علل دائمی و همیشگی نسبت می دهند.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: هر چیزی زمان و مدت خاصی دارد.(1)

رویدادهای منفی، شکست ها و مصیبت ها نیز مانند هر چیز دیگر موقتی قلمداد می شوند؛ بنابراین، خوش بینی واقعی یا واقع بینی همراه با خوش بینی از دید اسلام آن است که همواره سختی ها را موقتی بدانیم تا از بدبینی ناکام ساز جلوگیری شود.

امام علی (علیه السلام) از رنج و سختی های آن {دنیا}جزع و زاری نکنید، رنج و سختی آن تمام می شود و هر خوب و بد در دنیا پایان می یابد و هر موجود زنده ای به سوی فنا پیش می رود.(2) اگر بخواهیم دچار خوش خیالی و توهّم نشویم و به کفران و سرکشی نرسیم موظفیم رویدادهای مثبت، نعمت ها، توانایی ها و امکانات را نیز موقتی بدانیم.

امام علی (علیه السلام) از زینت ها و نعمت های دنیا شگفت زده نشوید؛ زیرا عزت و افتخارات آن به زودی پایان می گیرد و زیور و نعمت هایش زایل می گردد(3).

ص: 66


1- . «فَإِنَّ لِکُلِّ شَی ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً». نهج البلاغه، خطبه،190.
2- . «لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا فَإِنَّ ...ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَی نَفَادٍ (فناء) وَ کُلُّ مُدَّةٍ فِیهَا إِلَی انْتِهَاءٍ وَ کُلُّ حَی فِیهَا إِلَی فَنَاء». نهج البلاغه، خطبه 99.
3- . «وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِینَتِهَا وَ نَعِیمِهَا ... فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَی انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِینَتَهَا وَ نَعِیمَهَا إِلَی زَوَالٍ». نهج البلاغه، خطبه 99.

ازاین رو خوش بینی واقعی آن نیست که رویدادهای مثبت را دائمی و رویدادهای منفی را موقتی بدانیم، بلکه هر دو نوع رویداد را باید موقتی بدانیم تا از بدبینی و خوش خیالی - هر دو - رهایی یابیم.

3. انتساب کارها به خدا، خود و دیگران:

برخی افراد، بیشتر رویدادها را به خود و بعضی دیگر بیشتر رویدادها را به دیگران نسبت می دهند. افراد بدبین معمولاً رویدادهای منفی را به خود و رویدادهای مثبت را به دیگران و موقعیت ها نسبت می دهند. افراد خوش بین درست به عکس عمل می کنند؛ رویدادهای منفی را به دیگران نسبت داده و هنگام شکست ها دیگران را مقصر می دانند، ولی رویدادهای مثبت و موفقیت ها را به خود نسبت داده و توانایی و تلاش خود را عامل آن می دانند.

از نظر آموزه های اسلامی، هیچ یک از این دو انتساب تأیید نمی شود. اینکه به طور همیشگی شکست ها را به خود و موفقیت ها را به دیگران نسبت دهیم غیرواقع بینانه بوده و بدبینی کاذب ایجاد می کند. همچنین اگر همواره موفقیت ها را به خود و شکست ها را به دیگران نسبت دهیم، باز هم از بار مسئولیت شانه خالی کرده ایم.

ص: 67

بلکه دیدگاه واقع بینانه و درعین حال، مثبت آن است که هنگام موفقیت ها نقش تلاش خود، همکاری دیگران و کمک خداوند را در نظر بگیریم و هنگام شکست ها نیز عدم تلاش و ناتوانی و عدم همکاری دیگران را مدنظر داشته باشیم.(1)

امام علی (علیه السلام) ظَنُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ؛

گمان مرد، به اندازه خِرد اوست.(2)

قاعده انتظار مثبت

خوش بینی، یا داشتن نوعی انتظار کلی مبنی بر اینکه در آینده، رویدادهای خوب بیشتر از رویدادهای بد اتفاق خواهند افتاد می تواند بر رفتار و نحوه کنار آمدن آن ها با مشکلات و رویدادهای فشارزای زندگی تأثیر بگذارد زیر ا افراد خوش بین انتظار دارند که در آینده پیامدهای مثبت برای آن ها اتفاق بیفتد و همین اطمینان به آینده، باعث ایجاد احساس مثبت در فرد می شود و در نتیجه سازگاری روان شناختی بالایی را در او به وجود می آورد؛ و سلامت عمومی وی را تضمین می نماید.

چنین افرادی حتی اگر با مشکلات و رخدادهای فشارزای زندگی هم مواجه شوند، ازآنجاکه نسبت به آینده خوش بین هستند، بر این باورند که با تلاش خود

ص: 68


1- . الگویی نوین از مولفه های خوش بینی از منظر نهج البلاغه، نجیب الله نوری، معرفت، سال 1387، شماره،135.
2- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 1078.

می توانند مشکلات را حل کنند و از راهبردهای مثبت کنار آمدن برای مواجهه با این موقعیت ها استفاده کنند. این مسئله می تواند به سلامتی روانی و جسمانی آن ها منجر شود. علاوه بر این خوش بینی و مثبت اندیشی باعث افزایش مقاومت سیستم ایمنی بدن می شود و در نتیجه سلامتی بیشتر را به دنبال دارد(1)

انتظار مثبت نسبت به آینده، شامل سه حیطه می شود:

1. انتظار کمک از سوی خداوند:

یک مسلمان با توکلی که به خداوند دارد و اعتقادی که به نقش خداوند در بروز رویدادها دارد، قطعاً در مورد آینده خوش بینی اش متکی به امید به خداوند است. خوش بینی یعنی امید به خداوند، خوش بینی آن است که عمل را خالص نموده و در مورد بخشش از لغزش ها به خداوند امیدوار باشی.(2) در نهج البلاغه نیز انتظار مثبت نسبت به آینده در مورد افراد درستکار مطرح شده است. فرد مسلمانی که از خیانت به دور است نسبت به آینده دو انتظار مثبت دارد: یا به ندای حق لبیک می گوید که آنچه نزد خداست بهترین است، یا روزی

ص: 69


1- . بررسی آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان سرطانی 7-3 بستری در بیمارستان محک شهر تهران در سال 1392. مریم زینیوند، فرنگیس کاظمی، حسین سلیمی، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال پنجم، شماره 91، پاییز 19.
2- . امام علی (علیه السلام) «حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یَعْفُوَ عَنِ الزَّلَل». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 1327.

خود در این دنیا را از خداوند دریافت می نماید.(1)

بنابراین، فرد مسلمان خوش بین نسبت به آینده انتظار مثبت دارد.

2. انتظار عملکرد درست از سوی دیگران:

در منابع اسلامی از سوءظن به دیگران منع شده است. معنای سوءظن آن است که فرد مسلمان نسبت به برادران دینی خود انتظار عملکرد بد و منفی داشته باشد. بدبینی نسبت به دیگران تنها ناظر به اعمال و رفتار گذشته مردم نیست، بلکه بخشی از بدبینی ناظر به این است که نسبت به رفتارهای دیگران در آینده انتظار منفی داشته باشیم. در نتیجه، امیدوار بودن به دیگران و انتظار خوب داشتن از دیگران یکی از مؤلفه های خوش بینی است:

امام علی (علیه السلام) افراد بدبین انتظار عملکرد نادرست از سوی دیگران دارند؛ زیرا خودشان نیز به خاطر بدبینی عملکرد درست ندارند.(2)

امام علی (علیه السلام) بدترین افراد کسی است که به دیگران به خاطر بدبینی اعتماد ندارد و دیگران نیز به خاطر بدرفتاری به او اعتماد ندارند.(3)

ص: 70


1- . «کَذَلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ إِمَّا دَاعِی اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّه». نهج البلاغه، خطبه،23.
2- . «الرَّجُلُ السُّوءُ لَا يَظُنُ بِأَحَدٍ خَيْراً لِأَنَّهُ لَا يَرَاهُ إِلَّا بِوَصْفِ نَفْسِه» تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5667.
3- . «شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا يَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لَا يَثِقُ بِهِ أَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِه». همان، ح 5675.

این روایت، هم رابطه بدبینی را با رفتار بد و هم تأثیر بدبینی را در روابط اجتماعی نشان می دهد. وقتی کسی به دیگری اعتماد نمی کند «انتظار منفی» از عملکرد او در آینده دارد. نکته ای که در مورد خوش بینی نسبت به افراد دیگر مطرح می شود این است که تنها خوش بینی نسبت به نیات و رفتار افراد تابع موقعیت است، اما سایر زمینه های خوش بینی موقعیتی نیستند، بلکه دائمی اند.

3. انتظار وقوع رویدادهای خوشایند:

وقتی که فرد مسلمان انتظار کمک از سوی خداوند داشته باشد و انتظار دارد که دیگران نیز به صورت درست عمل کنند، نتیجه منطقی اش این می شود که انتظار داشته باشد در آینده رویدادهای خوشایند رخ خواهد داد و کارها بر وفق مراد پیشخواهد رفت. پس انتظار مثبت نسبت به وقوع رویدادهای مثبت نتیجه منطقی کمک از سوی خداوند و عملکرد دیگران و تلاش خود فرد است.(1)

مثل اینکه زنده است!

سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متأسفانه در یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند. لحظه ای بعد روح هر سه در

ص: 71


1- . الگویی نوین از مولفه های خوش بینی از منظر نهج البلاغه، نجیب الله نوری، معرفت، سال 1387، شماره،135.

دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آن ها را به بهشت راه دهد. یک سؤال؟

الآن که هر سه نفر شما دارید وارد بهشت می شوید آنجا روی زمین بدن هایتان در حال تشییع به سوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در غم از دست دادن شما عزادار هستند. دوست دارید وقتی کنار جنازه شما راه می روند در مورد شما چه بگویند.

اولی گفت: دوست دارم پشت سرم بگویند که «من جزو بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام»

دومی گفت: دوست دارم پشت سرم بگویند که «من جز بهترین معلم های زمان خود بوده ام و توانستم اثر بسیار بزرگی روی آدم های نسل بعد از خود بگذارم»

سومی گفت: دوست دارم بگویند «نگاه کن داره تکون میخوره مثل اینکه زنده است».(1)

قاعده شاید

موضوعی را که به آن بدبین شده ایم را زیر سؤال ببریم. اگر به شخصی بدبین شدیم سریع آن موضوع را توجیه کنیم. به عبارتی دیگر با طرح کردن علت ها و دلیل آوردن به جنگ افکار منفی و وسوسه های شیطانی برویم.

ص: 72


1- . به دنیا آمده ایم تا خوشبخت شویم! ص 24.

از جاهایی که عذرتراشی نیکوست هنگامی است که فکرهای مزاحمِ بدبینی جلوی ما ظاهر می شوند. اصولاً افراد خوش بین، دلیل تراش خوبی هستند آن ها برای گفتار و رفتار دیگران هزار و یک دلیل و شاید می آورند تا خود را از معرکه ی بدبینی نجات دهند.

فوت کوزه گری افراد خوش بین، دلیل تراش خوبی هستند آن ها برای گفتار و رفتار دیگران هزار و یک دلیل و شاید می آورند

امام علی (علیه السلام) براى گفتار و كردارى كه از برادرت سر مى زند، عذرى بجوى و اگر نيافتى، عذرى بتراش.(1)

اگر روزهای ماه مبارک رمضان در خیابان دیدید کسی چیزی می خورد خدای نکرده فکر بد نکنید و مثبت اندیش باشد و خوش بین باشید و پیش خود چنین بگویید:

شاید از اقلیت های مذهبی، یا یهودی یا مسیحی است. شاید باردار است و روزه برایش ضرر دارد.

شاید زخم معده یا اثنی عشر دارد. شاید پریود است. شاید مسافر است. شاید بچه شیر می دهد.

ص: 73


1- . «اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْرا». خصال، ج 2، ص 622. علم أمير المؤمنين (علیه السلام) أصحابه في مجلس واحد أربعمائة باب...

شاید دارو مصرف می کند و تجویز پزشک است.(1) شاید و شاید... خلاصه اینکه ما حق نداریم به دیگران بدبین باشیم. چراکه هزاران شاید و احتمال وجود دارد و ما نیز مأمور یافتن علت کارهای دیگران نیستیم.

این افراد بیشتر رویدادهایی که برای آینده پیش بینی می کنند. منفی و قضاوت یک طرفه است. فرد بر اساس اطلاعات ناکافی، نتیجه گیری می کند و گویا آینده را دیده و پیش گویی می کنند. به موقعیت جدید و فرد تازه سوءظن دارد و بر اساس تفکرات منفی خودش قضاوت می کند.مانند اینکه اگر امتحان بدهم قبول نمی شوم. چه فایده من حرف بزنم کسی که حرف من را گوش نمی دهد. چرا به آنجا بروم کسی به من احترام نمی گذارد. اینکه فلانی به من سلام نکرد حتماً دیگه من را دوست ندارد. اینکه فلانی به من چند ماه تلفن نزده حتماً قهراست و از من دلگیر است. اینکه به مهمانی نیامد حتماً به خاطر لجبازی اش است.

همین طور فرد نسبت به دیگران قضاوت منفی و یک طرفه می کند و به دیگران تهمت می زند. غافل از اینکه هر کاری علت ها و سبب های متفاوتی دارد. اگر پاسخ تلفن را نداده شاید، متوجه زنگ خوردن نشده، شاید آن لحظه نمی توانسته جواب دهد، شاید موبایل در حالت سکوت بوده و هزاران شاید دیگر. برای کارهای دیگران باید هزار «اما و اگر و شاید» آورد. چراکه ما در موقعیت و شرایط طرف

ص: 74


1- . به نقل از شوخ طبعی های طلبگی، قدیری، محمد حسین. با اندکی تصرف.

مقابل نیستیم لذا نمی توانیم پیش داوری کنیم. به قول مثل معروف «مرغ سیاه هم تخم سفید می کنه؛ یعنی به ظاهر زندگی دیگران نباید نگاه کرد»(1)

و البته افکار منفی و شیطانی دائم در ذهن انسان جولان می دهند تا ما را نسبت به خدا و دیگران بدبین کنند و باعث تفرقه و کینه و جدایی شوند و لذا انسان باید مراقب اعمال خود باشد و کاری انجام ندهد که دیگران به او بدبین شوند. ازاین رو، در داستانی چنین می خوانیم:

شیطان مانند خون جاری است

صفیه(2) می گوید: پیامبر (صلی الله علیه واله)در مسجد معتکف بودند. من نزد ایشان رفتم و با ایشان سخن گفتم. چون شب شد، برگشتم. پیامبر (صلی الله علیه واله)برخاستند و همراهم آمدند. دو مرد از انصار به پیامبر (صلی الله علیه واله)برخورد کردند، سپس سلام کردند و گذشتند. پیامبر (صلی الله علیه واله)آن ها را صدا زدند و فرمودند: این زن صفیه دختر حیی [همسر من] است.{مبادا گمان بد به خود راه دهید} عرض کردند: ای رسول خدا (صلی الله علیه واله)! آیا ما به تو جز خوبی، گمان دیگری می بریم؟

ص: 75


1- . اشتباهات اکبر آقا وکبری خانم، پوریزدی، رحمت، ص 23.
2- . یکی از همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله).

پیامبر (صلی الله علیه واله)فرمودند: شیطان مانند خون در بدن آدمی جاری است. ترسیدم که گمان بدی به دلتان راه یابد.(1)

ورود به خرابه

مردی به حضور امام علی (علیه السلام) جلب شد. او در خرابه ای بود و کارد خودن آلودی در دست داشت و در کنارش کشته ای غرق به خود بود. حضرت از او پرسید: تو او را کشتی؟ عرض کرد: بلی من او را کشتم. دستور داد او را ببرند و نگاه دارند تا قصاص شود. درحالی که او را می بردند مردی با شتاب وارد از راه رسید و گفت عجله نکنید. او را به خدمت حضرت علی (علیه السلام) برگرداندند. این مرد گفت: و الله او را من کشتم و مرد دستگیرشده قاتل نیست.

امام علی (علیه السلام) به اولی گفت: چه چیز تو را واداشت که به قتل اقرار کنی؟ عرض کرد: این مردان مرا دستگیر نمودند، درحالی که کارد خونین در دست داشتم و در کنار مقتول غرق خون ایستاده بودم می ترسیدم که اگر انکار کنم مرا بزنند. بدین جهت اقرار نمودم. {درواقع} من بیرون خرابه گوسفندی را کشته بودم، دچار مضیقه ی ادرار شدم، با کارد خویش به خرابه آمدم؛ که اینان وارد خرابه شدند و مرا دستگیر کردند.

حضرت علی (علیه السلام) دستور داد هر دو را نزد امام حسن مجتبی (علیه السلام) ببرند. قصه ی آن دو را به عرض برسانند و امام مجتبی (علیه السلام) فرمود: به حضرت علی (علیه السلام)

ص: 76


1- . ( ترجمه مَحَجَّه البیضاء) راه روشن، ج 5، ص 95.

بگویید اگر این مرد دومی مقتول را کشته و دستگیرشده، اولی را که قاتل نبوده از مرگ نجات داده و درواقع او را احیاء نموده است. سپس دستور فرمود هر دو آزاد شوند و دیه مقتول از بیت المال پرداخت گردد.(1)

دو کبوتر

دو کبوتر بودند در گوشه مزرعه ای با خوشحالی زندگی می کردند. در فصل بهار، وقتی که باران زیاد می بارید، کبوتر ماده به همسرش گفت: «این لانه خیلی مرطوب است. اینجا دیگر جای خوبی برای زندگی کردن نیست.» کبوتر جواب داد: «به زودی تابستان از راه می رسد و هوا گرم تر خواهد شد. علاوه بر این، ساختن این چنین لانه ای که هم بزرگ باشد و هم انبار داشته باشد، خیلی مشکل است.»

بنابراین دو كبوتر در همان لانه قبلی ماندند تا این که تابستان فرارسید و لانه آن ها خشک تر شد و زندگی خوشی را در مزرعه سپری کردند. آن ها هرچقدر برنج و گندم می خواستند می خوردند و مقداری از آن را نیز برای زمستان در انبار ذخیره می کردند. یک روز، متوجه شدند که انبارشان از گندم و برنج پر شده

ص: 77


1- . امام صادق (علیه السلام) «أُتِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) بِرَجُلٍ وُجِدَ فِي خَرِبَةٍ وَ بِيَدِهِ سِكِّينٌ مُلَطَّخٌ بِالدَّم...». کافی، ج 7، ص 289، باب نادر. بِحار الانوار، ج 40، ص 315، ح 73.

است. با خوشحالی به یكدیگر گفتند: «حالا یک انبار پر از غذا داریم؛ بنابراین، این زمستان هم زنده خواهیم ماند».

آن ها در انبار را بستند و دیگر سری به آن نزدند تا این که تابستان به پایان رسید و دیگر در مزرعه دانه به ندرت پیدا می شد. پرنده ماده که نمی توانست تا دور دست پرواز کند، در خانه استراحت می کرد و کبوتر نر برای او غذا تهیه می کرد. در فصل پائیز وقتی که بارندگی آغاز شد و کبوترها نمی توانستند برای خوردن غذا به مزرعه بروند، یاد انبار آذوقه شان افتادند. دانه های انبار بر اثر گرمای زیاد تابستان، حجمشان کمتر از حجم اولیه شان شده بود و کمتر به نظر می رسید.

کبوتر نر با عصبانیت به پیش جفت خود بازگشت و فریاد زد: «عجب بی فکر و شکمو هستی! ما این دانه ها را برای زمستان ذخیره کرده بودیم، ولی تو نصف انبار را ظرف همان چند روز که در خانه ماندی، خورده ای؟ مگر زمستان و سرما و یخبندان را فراموش کردی؟» کبوتر ماده با عصبانیت پاسخ داد: «من دانه ها را نخوردم و نمی دانم که چرا نصف انبار خالی شده؟»

کبوتر ماده که از دیدن مقدار کم دانه های انبار، متعجب شده بود، با اصرار گفت: «قسم می خورم که از همان روزی که این دانه ها را ذخیره کردیم، به آن ها نگاه نکردم. آخر چطور می توانستم آن ها را بخورم؟ من در حیرتم چرا این قدر دانه های انبار کم شده است. این قدر عصبانی نباش و مرا سرزنش نکن.

بهتر است که صبور باشی و دانه های باقی مانده را بخوریم. شاید کف انبار فرورفته باشد یا شاید موش ها انبار را پیداکرده اند و مقداری از آن ها را خورده اند. شاید هم شخص دیگری دانه های ما را دزدیده است. درهرصورت تو نباید عجولانه قضاوت کنی. اگر آرام باشی و صبر کنی، حقیقت روشن می شود.»

ص: 78

کبوتر نر با عصبانیت گفت: «کافی است! من به حرف های تو گوش نمی دهم و لازم نیست مرا نصیحت کنی. من مطمئن هستم که هیچ کس غیر از تو به اینجا نیامده است. اگر هم کسی آمده، تو خوب می دانی که آنچه کسی بوده است.

اگر تو دانه ها را نخوردی باید راستش را بگویی. من نمی توانم منتظر بمانم و این اجازه را به تو نمی دهم که هر کاری دلت می خواهد بکنی. خلاصه، اگر چیزی می دانی و قصد داری که بعد بگویی بهتر است همین الآن بگویی.»

کبوتر ماده که چیزی درباره کم شدن دانه ها نمی دانست، شروع به گریه و زاری کرد و گفت: «من به دانه ها دست نزدم و نمی دانم که چه بلایی بر سر آن ها آمده است» و به کبوتر نر گفت که صبر کن تا علت کم شدن دانه ها معلوم شود؛ اما کبوتر نر متقاعد نشد، بلکه ناراحت تر شد و جفت خود را از خانه بیرون انداخت.

کبوتر ماده گفت: «تو نباید به این سرعت درباره من قضاوت کنی و به من تهمت ناروا بزنی. به زودی از کرده خود پشیمان خواهی شد. ولی باید بگویم که آن وقت خیلی دیر است و بلافاصله به طرف بیابان پرواز کرد و پس از مدتی گرفتار دام صیاد شد.»

کبوتر نر، تنها در لانه به زندگی خود ادامه داد. او از این که اجازه نداد جفتش او را فریب دهد، خیلی خوشحال بود. چند روز بعد هوا دوباره بارانی و مرطوب شد. دانه های انبار، دوباره چاق تر و پرحجم تر شدند و انبار دوباره به اندازه اولش پر شد. کبوتر عجول با دیدن این موضوع، فهمید که قضاوتش درباره جفتش اشتباه

ص: 79

بوده و از کرده خود خیلی پشیمان شد، ولی دیگر برای توبه کردن خیلی دیر شده بود و او به خاطر قضاوت نادرستش تا آخر عمر با ناراحتی زندگی کرد(1).

سرمایه دار بخیل یا بخشنده؟

انسان سرمایه داری در شهری زندگی می کرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد. فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان می داد. روزبه روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر می شد. مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی می خواهی در جواب می گفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادت او نرفت.این شخص درنهایت تنهایی جان داد؛ هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه ی او برود، همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد. دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد! او گفت کسی که پول گوشت را می داد دیروز از دنیا رفت…!(2)

ص: 80


1- . کلیله ودمنه، بخش 12، حکایت دو کبوتر. بازنویسی شده از https://www.kanoon.ir.
2- . https://g.hedayatmizan.ir.

قاعده توجه به قدرت خود

افراد خوش بین قدر و ارزش خویش را می دانند و به شک و گمان نه تنها اعتنایی نمی کنند بلکه به آن نیز پشت پا می زنند و شأن و منزلت خویش را به حدس و گمان پایین نمی آورند. آنان روی قدرت و عزت خویش تمرکز می کنند و خود را گرفتار بدبینی نمی کنند.

آموزه های اسلامی انسان ها را ترغیب می کند تا ارزش و منزلت خود را بشناسند. زمانی فرد می تواند ارزش خود را بشناسد که به ویژگی های مثبت خود توجه نماید.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: آن که از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهل تر است.(1)

فوت کوزه گری امام علی (علیه السلام) می فرماید: آن که از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهل تر است. نهج البلاغه، نامه 53

اگر کسی ارزش و ویژگی های مثبت خود را نادیده گرفت، به دیگران نیز بدبین شده و ارزش آن ها را هم نادیده می گیرد. به همین دلیل است که امام علی (علیه السلام) ریشه بدبینی را در پستی و دنائت فرد می داند؛ زیرا برای خود ارزشی قائل نیست، ازاین رو، برای دیگران نیز ارزش قائل نیست

ص: 81


1- . «فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ یَکُونُ بِقَدْرِ غَیْرِهِ أَجْهَل». نهج البلاغه، نامه 53.

و نسبت به آنان بدبین می شود: «بدبینی به کسی که خیانت نکرده، نشانه پستی است».(1) خود ارزشمندی نقش مهمی در خوش بینی دارد. نهج البلاغه در موارد متعددی افراد را به ارزشمندی خود ترغیب نموده و این نکته را خاطرنشان می سازد که هیچ چیزی آن اندازه ارزش ندارد که فرد به خاطر آن خود را آلوده سازد.

امام علی (علیه السلام) خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «عزت خود را حفظ کن و از پستی هرچند تو را به آرزوهایت برساند بپرهیز؛ زیرا در عوض آنچه از انسانیت خود می دهی، چیزی به دست نمی آوری».(2)

کسی که خود را خوار و حقیر می شمارد - درواقع - به ویژگی های مثبت خود و جایگاه مثبت خود توجه ندارد.(3)

انسان برای رسیدن به کمال و تعالی ناگزیر است ابتدا ویژگی ها و توانایی ها و استعدادهای خدادادی خویش را بشناسد، چه این که فساد اخلاق و جهالت و دیگر گرفتاری های بشر امروز ناشی از این است که توجه ندارد مُرکب از جسم و روح است و برای رسیدن به کمال و سعادت، شناخت خویشتن و پرورش تن و روان هر دو لازم است؛ در غیر این صورت از آرزوها و مقاصد انسانی دور می شویم

ص: 82


1- . «سُوءُ الظَّنِّ بِمَنْ لَا يَخُونُ مِنَ اللُّؤْم». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5673.
2- . «وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضا». نهج البلاغه، نامه 31.
3- . الگویی نوین از مولفه های خوش بینی از منظر نهج البلاغه، نجیب الله نوری، معرفت، سال 1387، شماره،135.

و به هدف زندگی و خلقت نمی رسیم. فقط با خودشناسی، نیروهای شگرف و استعدادهای انسان کشف می گردد و با به کار بردن آن ها هر انسانی که بالقوه کامل است به کمال و تعالی دست می یابد.

برای شناسایی انسان لازم است که کالبد مادی و نفس و روح به موازات هم شناسایی شوند و نیز به موازات هم پرورش یابند. تربیت جداگانه هرکدام گر چه در حد خود مهم است، ولی اگر هماهنگی با رشد دیگر ابعاد انسان نداشته باشد، به کمال انسان نمی انجامد.(1)

قاعده فال نیک

امام علی (علیه السلام) تَفَأَّلْ بِالْخَيْرِ تَنْجَح؛

فال خوب بزن تا کامیاب شوی.(2)

بد آید فال چو باشی، بَداندیش

چو گفتی نیک، نیک آید فرا پیش(3)

مسائل و مشکلات اقتضای دنیا هستند و سراغ همه می روند؛ و برای هیچ کس استثنا قائل نیستند؛ و گریبان گیر همه کس می شوند. پس راه فراری از آن ها نیست. ازاین رو نیکوست هر آنچه ( حادثه، مشکلات...) که برای انسان پیش

ص: 83


1- . خود شناسی و خود سازی، ص 23.
2- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 1857.
3- . نظامی.

می آید به فال نیک بگیرد؛ و اجازه ندهید مشکلات ذهن را درگیر کند بلکه با نگاه خوش بینانه و عاقلانه با آن ها روبه رو شود.

اصولاً آدم های خوش بین همواره در پی هر مسئله ای این عبارت زیبا و پرمغز را تکرار می کند و به آن باور دارند: «إن شاالله خیر است»؛ و این افراد هر کاری را به فال نیک می گیرند و آن را تحت سلطه پروردگار عالم می دانند.

فوت کوزه گری «ان شاالله خیر است»

در جریان صلح حُدیبیه(1)

هنگامی که (سُهیل بن عمرو) به عنوان نماینده کفار مکه به سراغ پیامبر (صلی الله علیه واله)آمد و حضرت (صلی الله علیه واله)از نام او آگاه گردید، فرمود: قد سهل علیکم و امرکم: (یعنى از نام (سهیل) من تفأل می زنم که کار بر شما سهل و آسان می گردد.(2)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) به عیادت مردی از انصار مدینه رفت. او از تب خود نزد پیامبر(صلی الله علیه واله) شِکوه کرد. حضرت برای بیان اثر تب در آمرزش گناهان فرمود: «تب پاک کننده ای از سوی پروردگار آمرزنده است.» مرد انصاری گفت: «بلکه، تب پیرمرد سالمندی چون مرا به جوش می آورد تا او را به قبر بفرستد.»

ص: 84


1- . پیمان صلحى که در سال ششم هجری بین پیامبر (صلی الله علیه واله) و مشرکان مکه در منطقه حُدَیبیه امضا شد و در سوره فتح به آن اشاره شده است.
2- . الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، ج 19، ص 126.

رسول خدا (صلی الله علیه واله) از این سخن، بدبینانه مرد به خشم آمد و فرمود: «پس درباره تو همین طور باشد که گفتی.» و مرد انصاری درنهایت بر اثر همان بیماری مُرد.(1)

انسان خوش بین، هر صدایی را علیه خود نمی داند و هر حرکتی را مخالف خود نمی پندارد و ازاین رو، نه می ترسد و نه ناآرامی می کند. او به دیگران اعتماد می ورزد و در حل مشکلات خود از دیگران نیز یاری می جوید و خود را در چنگال ترس و اضطراب و دوری از همگان گرفتار نمی سازد. او از شخصی سازی مشکلات خود و دوری از گروه و اجتماع، خودداری می کند. به انجام نرساندن کار و مسئولیت را زشت می شمرد، نه کمک خواستن از دیگران را.(2)

در داستان نامه نوشتن پیامبر(صلی الله علیه واله) به خسرو پرویز(3) آمده که وى را دعوت به اسلام کرد و او نامه آن جناب را پاره کرد و در جواب نامه، مشتى خاک براى آن حضرت فرستاد، حضرت همین عمل را به فال نیک گرفت و فرمود: به زودى مسلمانان خاک او را مالک می شوند و چنان شد که ایشان فرمود.(4)

نقل شده است زمانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)به امر خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خدیجه فاصله بگیرد، برای بدگمان نشدن همسر و آرامش خانواده اش،

ص: 85


1- . بِحارالانوار، ج 81، ص 176.
2- . نسیم حدیث، ص 42.
3- . خسرو دوم، پادشاه ساسانی از 590 تا سال 628 میلادی. «خسرو به معنی پادشاه است».
4- . فقال: (صلی الله علیه واله)مَزَّقَ اللَّهُ مُلْكَهُ كَمَا مَزَّقَ كِتَابِي أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْكَهُ وَ بَعَثَ إِلَيَّ بِتُرَابٍ أَمَّا إِنَّكُمْ سَتَمْلِكُونَ أَرْضَهُ فَكَانَ كَمَا قَال. مناقب آل ابی طالب، (ابن شهر آشوب)، ج 1، ص 79. (فصل في استجابة دعواته)

عمار یاسر را به سوی خدیجه فرستاد و فرمود: به خدیجه بگو که گمان نکنی من از تو بریده ام. من با تو از روی کراهت و عداوت برخورد نمی کنم، بلکه پروردگارم مرا به چنین کاری امر فرموده است. پس ای خدیجه، جز گمان خیر مبر.(1)

قاعده ورود به خارج ممنوع

رسول خدا (صلی الله علیه واله) إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تَقْض؛

چون گمان بد بردی به آن ترتیب اثر نده.(2)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) مؤمن، برای رهایی از بدگمانی، باید که سوءظن خود را (هیچ گاه در خارج) به فعلّیت نرساند.(3)

هر فکر و اندیشه ای در میدان عمل بروز پیدا نکند در صفحه خاطر محو می شود؛ بنابراین یکی از راه های درمانی بدگمانی و تحصیل حُسن ظن عمل نکردن به مقتضای بدگمانی است.

هرگاه به کسی گمان بدی بردی رفتارت را با او عوض نکن اگر پیش از آن با او مهر و محبتی داشتی یا احترامش می کردی به همان شیوه رفتار کن و بلکه بهتر است که بر احترام او بیفزایی و بیشتر به او محبت کنی و در غیابش به او دعا

ص: 86


1- . «...يَا خَدِيجَةُ لَا تَظُنِّي أَنَ انْقِطَاعِي عَنْكِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًى وَ لَكِنْ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِذَلِكَ لتنفذ [لِيُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّي يَا خَدِيجَةُ إِلَّا خَيْرا...». بِحارالانوار، ج 16، ص 78.
2- . تُحَفُ العُقُول، ص 50.
3- . «ثَلَاثٌ فِي الْمُؤْمِنِ لَا يُسْتَحْسَنُ وَ لَهُ مِنْهُنَّ مَخْرَجٌ فَمَخْرَجُهُ مِنْ سُوءِ الظَّنِّ أَنْ لَا يُحَقِّقَه». بِحارالانوار، ج 72، ص 201.

کنی تا شیطان خشمگین شود و از ترس صمیمی تر شدن رابطه شما از وسوسه دست بردارد و گمان های بد به خاطرت نیفکند.(1)

افکار منفی و شیطانی همواره به ذهن انسان حمله ور هستند؛ و آدمی را قلقلک می دهند ازاین رو از بهترین راهکارهای بی اعتنایی به آن ها این است که آن ها را عملی نکنیم؛ و اجازه ندهیم در رفتار و گفتار ما نمایان نشوند.

اگر پنجاه نفر!

شخصی به نام محمد می گوید به امام کاظم (علیه السلام) گفتم: قربانت گردم! مطالبى درباره يكى از برادران ايمانيم (از ديگران) مى شنوم كه از آن ناراحت مى شوم و هنگامی که حقيقت امر را از خود او مى پرسم، انكار می کند درحالی که من به افرادى كه آن اخبار را نقل كرده اند (کاملاً) اطمينان و اعتماد دارم.

امام (علیه السلام) در جواب وی فرمود: اى محمد! (حتى) به گوش و چشم خود در مورد (بدگوئی) برادر (ايمانيت) اعتماد نداشته باش و اگر پنجاه نفر در پيش تو (در مورد مطلبى) شهادت بدهند و سوگند ياد كنند، ولى برادر ايمانى تو، به گونه ای ديگر سخن بگويد (و گفته آنان را تكذيب كند) از او بپذير و از آنان قبول مکن و چيزى را كه اسباب ناراحتى و سرشكستگى اومى شود ابراز مكن و انتشار مده، زيرا در آن صورت، از كسانى خواهى بود كه خداوند درباره آنان فرموده است: «كسانى كه دوست دارند مطلب ناخوشايند و ناشايسته اى را- درباره كسانى كه

ص: 87


1- . اخلاق الاهی، ص 249.

ايمان آورده اند- انتشار دهند، در دنيا و آخرت عذاب دردناكى به آنان مقررشده است».(1)

بدگمانی، خود نوعى ادراک نفسانى است و درِ دل باز است، ناگهان ظنى در آن وارد می شود و آدمى نمی تواند براى نفس و دل خود درى بسازد تا از ورود ظن بد جلوگیرى کند.(2)

به عبارتی دیگر: بدبینی و افکار منفی اختیاری نیستند و اما مقدمات آن ها اختیاری است؛ مانند تفکر بیشتر پیرامون آن، تلقین منفی... در بسیاری از موارد ابتدا یک احتمال ذهنی برای فرد پیش می آید و ذهنِ او را مشغول می سازند او آن احتمال را در ذهن خود می پروراند و به خود تلقین می کند و کم کم به صورت ظن و گمان درمی آید. پس اگر گفته شد بدبینی نداشته باشید مقصود این است که از اول اجازه ندهید برای شما زمینه ی چنین ظن و گمانی پیدا شود.(3)

فوت کوزه گری بدبینی و افکار منفی اختیاری نیستند و اما مقدمات آن ها اختیاری است.

ص: 88


1- . امام کاظم(علیه السلام) كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ فيكون [فَتَكُونَ] مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» سوره مبارکه نور/18. کافی، ج 8، ص 147.
2- . المیزان، ج 18، ص 483.
3- . خوش بینی و بدبینی، اکبری، محمود، ص 17-18.

بچه ببر

به وضع اسف بار مردی توجه کنید که یک بچه ببر دارد. بچه ببر برخلاف این که کوچک است، ولی به طور وحشتناکی غرش می کند و غذا می خواهد. مرد از غرش های وحشیانه ببر می ترسد و فوراً یک تکه بزرگ گوشت به او می دهد تا ساکت شود.آن وعده غذا برای مدت کوتاهی ببر را آرام می کند و درعین حال باعث می شود که ببر بزرگ تر شود و هر روز، وقتی ببر با غرش های خود مرد را می ترساند، او با عجله به بچه ببر گوشت می داد. بدین ترتیب هر چه بچه ببر بیشتر غرش می کرد، مرد بیشتر به او غذا می داد و این کار باعث می شد که بچه ببر، بزرگ تر و ترسناک تر و خطرناک تر شود.

یک روز که ببر حسابی بزرگ شده بود و غذای مرد تمام شد و دیگر چیزی نداشت تا به ببر بدهد. برخلاف اینکه مرد به او غذا داده بود، غرش های ببر مدام گوش خراش و تهدیدکننده تر می شد. ببر این چیزها را متوجه نمی شد و غذا می خواست و مرد غذا خوشمزه ای بود.

افکار ترس آور و پیشگویانه شما درست مثل ببر هستند. هر چه بیشتر شما را می ترسانند، با تسلیم شدن به آن ها و اجرای اوامرشان، بیشتر به آن ها غذا می دهید و هر چه بیشتر به آن ها غذا می دهید، آن ها قوی تر و ترسناک تر می شوند.(1)

ص: 89


1- . رهایی از زندان ذهن، ص 108.

یکی از راهکارها این است که با افکار منفی نجنگید، نه با آن مقاومت کنید و نه به آن بچسبید با آن درگیر نشوید بی اعتنا باشد و اجازه دهید خودش برود. وقتی شما روی یک فکر منفی که وارد ذهنتان شده است تمرکز می کنید آن فکر بیشتر می ماند و بیشتر شما را زمین گیر می کند.

پس بهتر است به کارهای روزانه خود ادامه دهید و هیچ توجهی به آن نکنید چراکه این افکار منفی همانند سگ وحشی می مانند اگر بیشتر در مقابل آن مقاومت کنید سگ نیز بیشتر حمله ور می شود؛ و چه بسا روزانه افکار منفی و وسوسه های شیطانی زیادی به ذهن انسان خطور می کند و تنها افراد خوش بین هستند که یک گوش را در و گوش دیگر را دروازه می کنند و به آن افکار جامعه عمل نمی پوشانند.

قاعده خُوش پسند ( قاعده زرین)

قاعده خُوش پسند ( قاعده زرین)(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) چیزی که برای خودت خوش نداری برای دیگران هم خوش مدار و آنچه برای خودت دوست می داری برای برادر دینی ات هم دوست بدار.(2)

یاد دارم ز پیر دانشمند

تو هم از من {به} یاد دار این پند

هر چه بر نفس خویش نپسندی

نیز بر نفس دیگری مپسند(3)

ص: 90


1- . برای اطلاع بیشتراز قاعده زرین رجوع شود به «قاعده زرین در حدیث واخلاق» دکتر سید حسن اسلامی، علوم حدیث، پاییز و زمستان 1386 شماره 45 و 46
2- . «مَا كَرِهْتَهُ لِنَفْسِكَ فَاكْرَهْ لِغَيْرِكَ وَ مَا أَحْبَبْتَهُ لِنَفْسِكَ فَأَحِبَّهُ لِأَخِيك». بِحارالانوار، ج 74، ص 67.
3- . سعدی، مواعظ، قطعات، 79.

روشن است که هیچ کس دوست ندارد دیگران نسبت به او بدبین باشند و فکرها و خیالات باطلی بکنند. همان طور که دوست نداریم دیگران به ما تهمت بزنند و به ما برچسب هایی بزنند که واقعیت ندارد. ما نیز همین گونه باشیم همان چیزی را که برای خودمان می پسندیم برای دیگران نیز بپسندیم؛ و اگر چیزی یا گفته یا رفتاری را در شأن و مقام خود نمی پسندیم همان را در شأن و مقام دیگران نیز نپسندیم.

هنگامی که افکار منفی و شیطانی روانه ذهن ما می شوند و ما را نسبت به کسی بدبین می کنند. نیکوست قوه تخیل خود را فعال کنیم و خود را در جایگاه آن شخص قرار دهیم؛ و فرض کنیم شخصی دیگر همین گمان های باطل را به ما نسبت دهد. در آن لحظه چه حالی پیدا می کنیم؟ و چطور حالمان دگرگون می شود؟

فوت کوزه گری هنگامی که افکار منفی و شیطانی روانه ذهن ما می شوند، نیکوست قوه تخیل خود را فعال کنیم و خود را در جایگاه آن شخص قرار دهیم.

بهترین و کامل ترین معیار برای تشخیص درستی یا نادرستی رفتارهای اجتماعی ما، همین معیار است. این معیار را می توان در همه برخوردهای اجتماعی به کار گرفت؛ اعم از برخورد با همسر، فرزند، پدر و مادر، اقوام، همسایگان، شهروندان و به طورکلی سایر انسان ها.

ص: 91

چرا باید در مقابل دیگران این معیار را به کار بگیریم؟ چرا باید خود را جای آنان بگذرایم و آنچه برای خود نمی پسندیم برای آنان نیز نپسندیم و آنچه برای خود، خوش می داریم برای آنان نیز خوش داریم؟ این در حقیقت مبتنی بر یک بینش انسان شناسانه خاص است. می دانیم بر اساس تعالیم پیامبران الهی و تصریح کتاب های آسمانی، همه آدمیان فرزندان یک پدر و مادر به نام آدم و حوا هستند، بنابراین، همه ی انسان ها در انسانیت و شرافت و کرامت انسانی مشترک اند.این نکته جای تردید ندارد که همه انسان ها دارای توقعات متقابل انسانی از یکدیگر هستند؛ یعنی جایی نمی توان از دیگران انتظار داشت که با ما به احترام رفتار کنند، حریم ما را محفوظ دارند، از ما بدگویی نکنند و در زندگی خصوصی ما، دخالت نکنند؛ اما ما خود را در برابر آنان ملتزم به رعایت این رفتارها ندانیم. بهترین راه فهم توقع دیگران از ما این است که ما خود را جای آنان بگذاریم و تصور کنیم که اگر ما به جای آنان بودیم چه توقعی از طرف مقابل خود داشتیم. از این راه می توان دریافت که توقع دیگران از ما چیست.(1)

آنچه را که دوست داری!

نقل شده است عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد، رکاب شتر پیامبر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، چیزی به من یاد بده که به وسیله آن وارد بهشت شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو

ص: 92


1- . پند جاوید، مصباح یزدی، محمد تقی، نگارش علی زینتی، ج 1، ص 210-211.

نیز همان را نسبت به آنان روا دار؛ و آنچه را که ناپسند می داری دیگران نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن را در حق آنان انجام مده. حال، رکاب شتر را رها کن»!(1)

راضی نیستم!

جواني از قريش نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله) آمد و گفت: اجازه می دهی من مرتكب زنا شوم؟ اصحاب بر او فرياد زدند: چه حرف زشتي می زنی! پيامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: آرام باشيد و به جوان اشاره كرد كه نزديك بيايد، بعد به او فرمود: آيا دوست داري كسي با مادر تو و يا با خواهر و دخترت زنا كند؟

گفت: هرگز راضي نيستم و هیچ کس به اين امر راضی نيست. فرمود: آنچه را گفتي نيز همین گونه است و همه بندگان خدا نسبت به حفظ ناموس خود سخت پايبندند. آنگاه دست مبارك را بر سينة او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود: خدايا قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگى به بی عفتی نگاه دار(2)

ص: 93


1- . «جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله) وَ هُوَ يُرِيدُ بَعْضَ غَزَوَاتِهِ فَأَخَذَ بِغَرْزِ رَاحِلَتِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِي عَمَلًا أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ فَقَالَ مَا أَحْبَبْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْكَ فَأْتِهِ إِلَيْهِمْ وَ مَا كَرِهْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْكَ فَلَا تَأْتِهِ إِلَيْهِمْ خَلِّ سَبِيلَ الرَّاحِلَةِ.» کافی، ج 2، ص 146.
2- . تفسیر نمونه، ج 3، ص 44، به نقل از نفسیر المنار.

قاعده ظاهر بر باطن

یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخن ها گفته اند؟

گفت: بر ظاهرش عیب نمی بینم و در باطنش غیب نمی دانم.

هر که را جامه پارسا بینی

پارسا بین و نیک مرد انگار

ور ندانی که در نهانش چیست

مُحتَسب(1)

را درون خانه چه کار(2)

وجود انسان دارای سه لایه یا سه بُعد است:

1. لایه عقلی یا ساحت آگاهی و اندیشه که شامل همه شناخت ها و بینش ها و دارایی های علمی انسان و صورت های ذهنی او می شود؛

2. لایه قلبی یا ساحت انگیزه و گرایش که شامل همه کِشش ها، احساس ها و علاقه های او می شود؛ 3. لایه طبیعت یا ساحت عمل و رفتار ارادی و غیرارادی اعضاء و جوارح.

این سه لایه در وجود انسان کاملاً با یکدیگر مرتبط و بر هم دیگر اثر گذارند؛ یعنی آگاهی ها و گرایش های ما در عمل ما، عمل و آگاهی ما در گرایش های ما و گرایش ها و آگاهی های ما در عمل ما تأثیر می گذارند.

ص: 94


1- . مامور رسیدگی به اجرای احکام شرعی؛ داروغه. فرهنگ فارسی عمید.
2- . سعدی، گلستان، باب دوم، حکایت 1.

عمل ظاهری ما دانسته های ما را تحت تأثیر قرار می دهد و امیال و علاقه های ما را مستقیم یا غیرمستقیم دست کاری می کند. بسیاری از تزلزل های اعتقادی و یا گرایش های انحرافی ما منشأ عملی دارد.از شگفتی ها روح انسان، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری درون و برون بر یکدیگر و از یکدیگر است. هر یک از ما وقتی می ترسد، رنگ چهره اش می پرد. وقتی خجالت می کشد، عرق می کند. وقتی غمگین و ناراحت است، اشتها ندارد و چهره اش گرفته است. این مثال ها نشان می دهد که حالاتی مانند، ترس، یقین، عشق، شجاعت...؛ که همه درونی اند، در چهره و گفتار و رفتار انسان تأثیر می گذارند. همین جا این نتیجه را می توان گرفت که برای تغییر در ظاهر و دگرگون سازی رفتار بیرونی، باید به تغییر باطنی پرداخت. چراکه «حالات ظاهر»، انعکاس «ویژگی درونی است».

تأثیر دیگر، تأثیر ظاهر در باطن است. هر یک از ما وقتی لباس نو و تمییز می پوشد، احساس دیگری دارد. وقتی حمام می رود و خود را شستشو می دهد احساس شادابی می کند. حالت ما، آنگاه که لباس راحتی خانه را پوشیده ایم، با زمانی که لباس رسمی در برکرده ایم، یکسان نیست. یک فرد نظامی اگر با دمپایی و لباس شخصی و بی کلاه باشد، حالتی دارد و اگر لباس نظامی و پوتین و سلاح داشته باشد، حالتی دیگر.

معطر و آراسته بودن روح را هم تلطیف می کند و چرکی و آلودگی و شلختگی ظاهری، در روح و روان هم اثر منفی می گذارد؛ بنابراین چون ظاهر در باطن مؤثراست. گاهی می توان از راه ایجاد تغییرات برونی به تحولات درونی دست یافت، همان گونه که بعضی با تغییر دکور و آرایش وسایل منزل به دنبال تنوع و شادابی

ص: 95

و مقابله با افسردگی هستند یا به وسیله ورزش که نوعی حرکت جسمی است، می کوشند در خود طراوت و نشاط روانی پدیدآورند.

ظاهر و باطن انسان، دو جهان مستقل و جدا از هم نیستند؛ بلکه میان آن دو، ارتباطی محکم و تأثیر دوجانبه وجود دارد. در این بین باطن، اساس وجود انسان را تشکیل می دهد.

ظاهر بر باطن اثر می گذارد، اگرچه این نقش، با سختی و ساختگی همراه باشد.(1) مثال آن خود را به خوش بینی زدن است. آدمی زاده باید ادا و شکل آدم های خوش بین را به خود بگیرد و گفتار و رفتار آنان را تقلید کند. به مرورزمان این نمایش بازی تبدیل به حقیقت می شود؛ و فرد اخلاق و رفتار خوش بینی را به خود می گیرد.

اگر توبه کردی!

روزی شخصی ظاهربین، فردی را دید و در دل گفت این مرد هیچ فایده ای در زندگی اش ندارد و همیشه سربار اجتماع است. شب در عالم رؤیا دید که لاشه ی مرداری را در پیش او گذاشته و گفتند این جسد را باید بخورد.

او گفت: «من مدتی است که از خوردن گوشت اجتناب می کنم، حال چگونه این گوشت حرام را بخورم؟»

ص: 96


1- . همیشه بهار، ص 61-65. با اندکی تصرف.

گفتند: «اگر به خاطر داشته باشی این همان گوشتی است که امروز خوردی. آیا به خاطر نداری؟ وقتی غیبت فلان شخص را کردی، چنین گوشتی را خوردی.»

راوی ماجرا، روز بعد به دیدن آن فرد رفت تا از او حلالیت بطلبد، اما او را ندید. تا اینکه یک سال بعد او را دید و او بلافاصله گفت: اگر از آن گمان بد که درباره ی من کرده ای، توبه نموده ای، خدا تو را بیامرزد.(1)

سگ وفادار

شخصی کودک شیرخوار خود را در بسترش خوابانید و بیرون رفت. سگی داشت که از خانه حفاظت می کرد. آن شخص پس از ساعتی به خانه بازگشت. وقتی به خانه رسید، دید صورت سگش خون آلود است. گمان کرد که به کودکش حمله کرده و او را دریده است. عصبانی شد و سگ را کُشت.

بعد به خانه بازگشت، ولی دید کودکش سالم است. پس از تحقیق دریافت که حیوان درنده ای به سراغ کودک او آمده، ولی سگ برای حفظ جان کودک به آن درنده حمله کرده و او را از خانه بیرون رانده است. به همین جهت، پوزه اش خون آلود شده بسیار متأثر شد.(2)

ص: 97


1- . به نقل از اخلاق و احکام در داستان های شهید دستغیب، ص 613.
2- . داستان دوستان، ص 115.

قاعده هم نشین

با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی.(1)

هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.گر نشیند فرشته ای با دیو

وحشت آموزد و خیانت و ریو

از بدان نیکویی نیاموزی

نکند گرگ پوستین دوزی(2)

نیاز انسان به اُنس و صمیمیت، با هیچ عامل دیگری تأمین نمی شود. هر نیازی تأمین کننده خاص خود را دارد نیاز به اُنس و صمیمیت چیزی غیر از نیاز به مال و رفاه است. لذا این بخش از نیاز انسان حتی با وجود امکانات فراوان نیز ارضا نمی شود.

ثروتمندان و مرفهان تنها، از زندگی خود لذت نمی برند. یکی از لذت های زندگی معاشرت با دوستان است. کسانی که ارتباط سالم و سازنده با دوستان خود دارند رضامندی بیشتری از زندگی دارند. البته اصل مهم در روابط با دیگران همسانی افراد است لذت دوستی هنگامی به وجود می آید که انسان بتواند همانند خود را بیابد و با او رابطه برقرار کند. در غیر این صورت رابطه با هرکسی نمی تواند رضایت بخش باشد ولی به هرحال اُنس با دیگران یکی از نیازهای انسان است.

و شرط اساسی لذت بخش بودن یک ارتباط، هماهنگی روحی طرفین است اگر هماهنگی وجود نداشته باشد رابطه میان افراد لذت بخش نبوده بلکه مایه رنج و

ص: 98


1- . دوازده هزار ضرب المثل فارسی، ص 106.
2- . سعدی، گلستان، باب هشتم.37.

عذاب نخواهد شد و بر مشکلات روحی و روانی انسان می افزاید ازاین رو نه تنها توسعه رابطه با چنین افرادی ثمربخش نخواهد بود بلکه باید با آن ها قطع رابطه کردد و یا ارتباط را به حداقل رساند.(1)

ازاین رو، گزینش دوست و انتخاب افراد شایسته برای ارتباط، نقش مهمی در خوش بینی انسان از زندگی خواهد داشت.

امام علی (علیه السلام) هم نشینی با خوبان، بدان را خوب می گرداند. هم نشینی با بدان، سبب بدگمانی نسبت به نیکان می شود.(2)

عاقبت به شری

در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بود. بعد از جریاناتی عقبه، به یکتائى خدا و رسالت پیامبر(صلی الله علیه واله)گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید کرد و حتى گفت: «تو از جاده حق منحرف شده ای» و نیز گفت: «من از تو خشنود نمی شوم مگر اینکه در برابر محمد(صلی الله علیه واله)بایستى و او را توهین کنى و...» عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد و از اسلام خارج شد و مرتد

ص: 99


1- . رضایت از زندگی، ص 188-190.
2- . «مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَخْيَارِ تُلْحِقُ الْأَشْرَارَ بِالْأَخْيَار». بِحارالانوار، ج 71، ص 197.

گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید. دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و به دست رزم آوران اسلام کشته شد.(1)

دیوانه چشک زد

روزی جالینوس حکیم به دوستان خود گفت: «مرا نزد فلان پزشک ببرید تا فلان دوا را به من بده که آن موجب درمان من خواهد شد». دوستان گفتند: «تو خود استاد و حکیم هستی و بهتر از ما می دانی که فلان دوا برای درمان دیوانگی است تو که دیوانه نیستی».

جالینوس گفت: «امروز دیوانه ای به من نگاه کرد و مدتی چشمک به من زد و آستین مرا به نشانه دوستی آن چنان کشید که پاره شد. این ها علامت آن است که بین من و او اشتراکی پیدا شده و از ا ین رو دریافتم که باید درمان شوم».(2)

موش و قورباغه

موشي و قورباغه اي در كنار جوي آبي باهم زندگي مي كردند. روزي موش به قورباغه گفت: اي دوست عزيز، دلم مي خواهد كه بيشتر از اين با تو همدم باشم

ص: 100


1- . داستان دوستان، به نقل از سایت http://www.manbarak.ir/.
2- . به نقل از کتاب همیشه بهار، ص 209؛ برخی از منابع شخصیت اصلی داستان را محمد بن زکریای رازی دانسته اند. مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، بدیع الزمان فروزان فر، ص 66.

و بيشتر با هم صحبت كنيم، ولي حيف كه تو بيشتر زندگي ات را توي آب مي گذراني و من نمي توانم با تو به داخل آب بيايم.

قورباغه وقتي اصرار دوست خود را ديد قبول كرد كه نخي پيدا كنند و يك سر نخ را به پاي موش ببندند و سر ديگر را به پاي قورباغه تا وقتی که بخواهند همديگر را ببينند نخ را بكشند و همديگر را با خبر كنند. روزي موش به كنار جوي آمد تا نخ را بكشد و قورباغه را براي ديدار دعوت كند، ناگهان كلاغي از بالا در يك چشم به هم زدن او را از زمين بلند كرد و به آسمان برد.

قورباغه هم با نخي كه به پايش بسته شده بود از آب بيرون كشيده شد و ميان زمين و آسمان آويزان بود. وقتي مردم اين صحنه عجيب را ديدند با تعجب مي پرسيدند عجب كلاغ حيله گري! چگونه در آب رفته و قورباغه را شكار كرده و با نخ پاي موش را به پاي قورباغه بسته؟!

قورباغه كه ميان آسمان و زمين آويزان بود فرياد مي زد اين است سزاي دوستي با مردم نا اهل.(1)

دوستی گرگ با میش

میشی با گرگ رفاقت کرد، هرچند به او می گفتند رفاقت خود را از گرگ ببر و از او جدا شو؛ زیرا قطعاً این دوستی بر ضرر تو تمام خواهد شد. میش گوش نمی داد و می گفت: ما از کوچکی با هم بزرگ شده ایم و هرگز از رفیق قدیمی به

ص: 101


1- . به دنیا آمده ایم تا خوشبخت شویم! ص 42.

من زیانی نخواهد رسید. تا اینکه فصل زمستان فرا رسید و کوه و صحرا را برف گرفت و چند روز گرگ گرسنه ماند و نتوانست چیزی به دست آورد، درصدد برآمد که رفیق قدیمی خود را شکم پاره کند و خود را به گوشت او از گرسنگی نجات دهد.

تا روزی که میش در جلوی او به روی برف راه می رفت. به او گفت: در جلوی من راه می روی و گَرد هم می کنی و میش جواب داد: به روی برف راه رفتن گَرد ندارد. اگر منظوری داری بگو؟ گرگ پرید و شکم او را پاره کرد و گفت: منظورم من همین بیش نیست که تو را از زبان درازی بیندازم و شکم گرسنه خویش را هم سیر کنم.(1)

قاعده تلقین

امام علی (علیه السلام) اگر حليم و بردبار نيستى خود را به بردبارى وادار كن (و همانند حليمان عمل كن) زيرا كمتر شده است كسى خود را شبيه قومی {گروهی}کند و سرانجام از آنان نشود.(2) اگر توانایی و استعداد افراد خوش بین را نداریم. دست کم می توانیم ادای آن ها را دربیاوریم؛ و خود را شبیه آن ها کنیم. طبق این قاعده به مرورزمان، ذهن انسان

ص: 102


1- . راه و رسم دوستی و معاشرت، گوهری، سید اسماعیل، ج 2، ص 20.
2- . «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ، فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ». نهج البلاغه، ح 207.

آرام آرام افکار و رفتار انسان های خوش بین را می پذیرد؛ و رنگ و بوی خوش بینی به خود می گیرد.

مثلاً حادثه خشم آورى واقع می شود و انسان عصبانى می گردد و از درون می جوشد و می خروشد؛ ولى خودش را كنترل كند و قیافه ای همچون حليمان و بردباران به خود بگيرد. اين كار در نخستين بار ممكن است بسيار مشكل باشد ولى هرچه تكرار شود آسان تر می گردد تا زمانى كه انسان به آن عادت می کند و تبديل به حالت و سپس تبديل به ملكه می شود.(1)

همین طور شخصی که بدگمان است. می توانند خود را خوش گمان نشان دهد. نمایش آدم های خوش بینی را اجرا کند و نیز جملات و داستان هایی که مربوط به خوش بینی است را مرور کند؛ و جلوی چشم خود قرار دهد.

مُلا، خدا بد نده.

شاگردان مکتب خانه ای با هم تصمیم گرفتند که درس ومشق را تعطیل کنند. صبح زود که آخوند مکتب دار به مکتب خانه رسید یکی از بچه ها پیش رفت و گفت: «ملا(2)،

خدا بَد ندهد چرا رنگت پریده؟» دیگری از گود افتادن چشمش

ص: 103


1- . مثال از کتاب پیام امام امیرالمومنین (علیه السلام)، ذیل حکمت 207.
2- . باسواد، معلم.

حرف زد و سومی از...خلاصه معلم بیچاره حرف بچه ها را پذیرفت و فکر کرد بیمار است. مکتب خانه را تعطیل کرد و خودش نزد طبیب رفت.(1)

این مثل کنایه از قدرت تلقین است. تلقین های مثبت یا منفی دیگران، خواه وناخواه به سرعت در آدمی تأثیر می گذارد.

مسموم شدم!

روزی در جریان یک بازی فوتبال، پزشکی که در اتاق کمک های اولیه ی ورزشگاه بود. بیماریِ چند نفر از مراجعان آن ورزشگاه را مسمومیت غذایی تشخیص داد. پزشک متوجه شد که آن ها بر اثر خوردن نوشابه های که در دکه ی ورزشگاه می فروشند مسموم شده اند؛ بنابراین دستور داد از بلند گوی ورزشگاه اعلام کنند که احتمال دارد نوشابه های آن دکه مسموم باشد؛ و بهتر است تماشاچیان احتیاط کنند و نوشابه نخرند.

پس ازاین خبر، بیش از دویست نفر مدعی شدند که نشان های مسمومیت را در خود حس می کنند. پس نیمی از این جمعیت آن چنان حالشان بد شد که به ناچار به بیمارستان اعزام شدند. پس از بررسی ها معلوم شد که آن چند نفر از یک مغازه از بیرون ورزشگاه غذا تهیه کرده اند و ازآنجا مسموم شده اند، نه به خاطر

ص: 104


1- . فوت کوزه گری، رحماندوست، مصطفی، ج 1، ص 26.

نوشابه های دکه ی ورزشگاه. این خبر به آن دویست نفر رسید و به طور معجزه آسایی حال آن ها بهبود یافت.(1)

غیرممکن، ممکن است!

می گویند شخصی سر کلاس رياضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بيدار شد و باعجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خيال اينکه استاد آن ها را به عنوان تکليف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آن ها فکر کرد. هیچ یک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت. سرانجام يکی را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد، زيرا آن ها را به عنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حل رياضی داده بود. اگر اين دانشجو اين موضوع را می دانست احتمالاً آن را حل نمی کرد، ولی چون به خود تلقين نکرده بود که مسئله غیرقابل حل است، بلکه برعکس فکر می کرد بايد حتماً آن مسئله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسئله يافت.(2)

زندانی یخچال

ص: 105


1- . به دنیا آمده ایم تا خوشبخت شویم! ص 58.
2- . به نقل از سایت میگنا. https://www.migna.ir/news

يك زنداني كه قصد فرار داشت به طور مخفيانه خود را در یکی از اتاقک های قطار جا داده بود و بعد از حركت فهميده بود كه در يخچال قطار قرار دارد. زنداني مطمئن بود كه در طي چندين ساعتي كه در يخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقيقاً این طور هم شد.

اما بعد از رسيدن به مقصد مشاهده كردند كه زنداني یخ زده درحالی که يخچال قطار خاموش بوده است و اين نشان می دهد كه شخص زنداني به خود تلقين كرده كه منجمد خواهد شد و اين تلقين براي او حكم يك تصوير ذهني مطابق با افكار او داشته و همين باعث شده كه سلول های بدن وي واقعاً سرما را حس كرده و کم کم منجمد شود.(1)

شاهرگ زندگی

نمونه دیگر آزمایشی بود که به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين محكوم به اعدام انجام شد.

آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در اين هنگام نفر دوم با

ص: 106


1- . همان.

چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود. سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وي را فقط با تیغه ای خط كشيدند.

و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالاي دست وي شروع به ريختن می کرد. اين در حالي بود كه دست او به هیچ وجه زخمي نشده بود؛ اما شاهدان يعني پزشكان و روانشناسان با كمال ناباوري ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد.

چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بریده شده و خونريزي می کند. ريخته شدن خون را نيز بر روي دست خود حس می کرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك می شود و همین طور هم شد.

اين نشان می دهد كه دستگاه عصبي شما با توجه به آنچه فكر می کنید يا خيال می کنید كه حقيقت دارد واكنش نشان می دهد. دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمی دهد. در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار می گیرد واكنش نشان می دهد.(1)

قاعده تائید

امام علی (علیه السلام) مَنْ ظَنَ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّه؛

ص: 107


1- . همان.

هر كه به تو گمان نيك بُرد، چنان كن كه گمانش به تو واقعيت پيدا كند.(1){

گمانش را با عمل تصدیق کن}.اشاره به اين كه، بسيار مى شود افراد به سبب خاطره خوبى كه از كسى دارند و او را باسخاوت و خيّر و مثبت مى دانند گمان مى برند حل مشكل آن ها - خواه مشكل مالى باشد يا جز آن - به دست اوست و به سراغ وى مى روند.

امام (علیه السلام) مى فرمايد: در اين گونه موارد بايد به حل مشكل آن ها پرداخت و حُسن ظن آن ها را عملاً تصديق كرد. اين كار از يك سو سبب حل مشكلات مردم مى گردد و از سويى ديگر بر شخصيت انسان مى افزايد و گمانى را كه مردم در حق او دارند تثبيت مى كند و اصولاً اين گونه حسن ظن ها نوعى توفيق اجبارى است كه براى نيكوكاران حاصل مى شود. بعضى از دانشمندان گفته اند: «هرگاه نقطه مقابل آن براى انسان رخ دهد؛ يعنى كسى به او سوءظن پيدا كند كه مثلاً آدمى بخيل و تندخو و بداخلاق است در اینجا با اعمال نيك بايد سوءظن آن ها را تكذيب كرد، همان گونه كه با اعمال نيك، حُسن ظن را عملاً تصديق مى كند».

اگر كسى مثلاً تو را اهل خير و بذل و بخشش و سخاوت مى داند و از تو چيزى مى خواهد به او كمك كن تا گمان او را تصديق كرده باشى و بزرگواری تو تثبيت شود. اين گونه رفتار دو مزيّت دارد؛ هم خوش بينى و حسن ظن مردم را تثبيت مى كند و هم با اين خوش بينى ها انسان به راه خير كشيده مى شود. بسيار اتفاق

ص: 108


1- . نهج البلاغه، حکمت 248.

مى افتد كه افرادى نزد انسان مى آيند و مى گويند مشكلى داريم كه گمان مى كنيم تنها به دست تو حل مى شود. انسان بايد در حل مشكل چنين افرادى بكوشد و حُسن ظن آن ها را به سُوءظن تبديل نكند.(1)

قاعده باور معقول

برای پرهیز از بدگمانی لازم است باورهای معقول را از باورهای نامعقول بازشناسیم تا بر اساس باوری نامعقول سوءظن پیدا نکنیم. نمونه هایی از باورهای معقول و نامعقول:

1. باور معقول: تنها راه اشتباه نکردن این است که هیچ کاری انجام ندهیم. من فعال هستم و هر فرد فعالی اشتباه می کند؛

2. باور نامعقول: من هرگز نباید اشتباه کنم؛

1. باور معقول: هیچ کس کامل نیست. من می توانم بپذیرم که دیگران نیز اشتباه می کنند؛

2. باور نامعقول: دیگران نباید اشتباه کنند؛

1. باور معقول: لزومی ندارد که دیگران مطابق انتظارات من عمل کنند؛

2. باور نامعقول: دیگران باید مطابق انتظارات من عمل کنند؛

1. باور معقول: هر کس باید به دارایی ها، توانایی ها و امکانات خود نگاه کند و مطابق آن ها به زندگی خود شکل دهد؛

ص: 109


1- . پیام امام امیرالمومنین (علیه السلام)، (مکارم شیرازی)، ذیل حکمت 248.

2. باور نامعقول: سطح زندگی همه باید یکسان باشد. چرا دیگران دارند و ما نداریم؟

1. باور معقول: انسان زمانی خوشحال و زمانی ناراحت است؛

2. من همیشه باید خوشحال باشم. چرا دیگران خوشحال هستند و من خوشحال نیستم؟(1)

قاعده معکوس

هنگامی که فکرهای منفی و شیطانیِ بدبینی وارد ذهن شما می شود. برای شکست دادن آن و اینکه بتوانید پوزه شیطان را به خاک بمالید می توانید برعکس و خلاف آن فکر منفی عمل کنید.مثلاً: برای کسی که مورد بدبینی ماست دعا کنیم و برایش آروزی سلامتی و ثروت و موفقیت کنیم. نیز می توانیم او را مورد احترام و تکریم قرار دهیم. از وی تعریف و تمجید کنیم و با لبخند و مهربانی با او رفتار کنیم.

قاعده توقع بی جا ممنوع

یکی از ریشه های سوءظن برآورده نشدن توقعاتی است که انسان از دیگران دارد؛ مثلاً: از کسی توقع احسانی دارد ولی او آن را برآورده نمی سازد. بدین ترتیب به او بدبین می شود و این مسئله را حمل بر بخل او می کند و یا ممکن است از کسی

ص: 110


1- . همسران شایسته، ص 87.

توقع احترام داشته باشد ولی به علتی احترام را نبیند، به او سلام نکند یا جلوی پایش بلند نشود، این بی احترامی را حمل بر تکبر می کند.(1)

فرد خوش بین نگاهش به دست کسی نیست و عزت و شخصیت خودش را نگه می دارد و انتظارهای نابجا و بی موردی از کسی ندارد؛ و همچنین به عواقب بد توقع بی جا و بی مورد آگاه است و می داند اگر به انتظار بی مورد خود پایان ندهد دچار مسائلی مانند افسردگی، ناامیدی، گوشه گیری، زودرنجی می شود.

برای اینکه انتظار بی جایی نداشته باشیم دانستن چند نکته به ما کمک می کند:

1. این را بدانیم وقتی کسی با ما مخالفت کرد و نظری خلاف رای و عقیده ما داشت. این نظر حق انتخاب اوست و هر کس به نظر خود پای بند است و به آن باور دارد و برای آن دلیل و علت دارد؛ و ما نیز نباید خود را دانای کل و عالم همه چیزدان بدانیم؛ و انتظار داشته باشیم همگان نظر و علایق ما را بپذیرند.

2. انسان از نظر روحی و روانی نیاز دارد در هنگام سختی ها و مشکلات کسی کنارش باشد تا به او کمک و دل داری دهد؛ اما این را بدانیم هر انسانی گرفتاری های خودش را دارد و هر کس با مشکلی دست وپنجه نرم می کند ما نباید انتظار داشته باشیم. در هنگام سختی ها دیگران کارهایشان را رها کنند و برنامه ریزی های خودشان را به هم بریزند تا به دردِ دل مابرسند. هرچند کسانی که این کار را می کنند لیاقت و شایستگی ایثار و گذشت را دارند. ولی ما نیز نباید انتظار فوری و همیشگی این کار را داشته باشیم.

ص: 111


1- . قلب سلیم، شهید دستغیب، ص 564.

3. محیط، شغل، وراثت، اقتصاد، خانواده...همگی در گفتار و رفتار شخص تأثیرگذار است؛ و هیچ گاه شرایط برای همگان یکسان نیست؛ و هر کس انتظاراتی جداگانه و مستقل دارد. چراکه زندگی هر کس بر اساس شرایط ( محیط، خانواده،...) در مسیر ویژه خودش قرار دارد. ازاین رو ما نیز نباید انتظار داشته باشیم که دیگران شرایط ما را قبول کنند و به آن عمل کنند. در این گونه موارد باید واقع بین باشیم نه ظاهربین و احساسی عمل کردن.

4. دنیا گِرد است و در حال چرخش است؛ و زمانه نیز در حال گذر و تغییر است. ازاین رو اگر تا دیروز از افرادی انتظار داشته که فلان کار را برای ما انجام دهند ولی الآن دیگه انجام نمی دهند باید به آن حق بدهیم. چراکه شرایط زمانی و مکانی، سنی... دیروز با امروز فرق کرده است. تا دیروز مجرد بود الآن متأهل تا دیروز بیکار بود الآن شاغل تا دیروز جوان بود الآن پیر تا دیروز سالم بود الآن گرفتار...

قاعده خواندن آثار خوش بینی و آسیب های بدبینی

می توان برای خوش بینی بیشتر، آثار و نتایج خوش بینی را مطالعه کرد و با آن مأنوس بود. خواندن و مطالعه در این زمینه به مرورزمان در روح و روان آدمی تأثیر بسزایی می گذارد؛ و نیز تفکر و تأمل در آثار و آفت های بدبینی و اینکه چه عواقب بد و ناپسندی برای این دسته افراد است. می تواند در خوش بینی بیشتر کمک کند. قواعد و راهکارهای بیشتری از دیدگاه دین و روان شناسی وجود دارد

ص: 112

که ما به اندازه وسع و توانمان تنها به برخی از آن ها اشاره کردیم. امیداست دیگران این کار را به سرانجام برسانند. تا در سایه آن دلی خُوش و خُرم گردد.

ص: 113

ص: 114

خط قرمز خوش بینی

در چند مورد خوش بینی روی خوشی به آدمی نشان نمی دهد و نتیجه معکوس می دهد؛ و باید در این موارد دست به عصا راه رفت و با عینک دقت و تأمل نگریست. ازجمله این موارد:

1. در زمانی که جامعه گرفتار حاکمان ستمکار و ظالم است و فساد و بی بند باری بر جامعه حاکم باشد.

2. در مسائل امنیتی نیز خوش بینی منجر به آسیب های جبران ناپذیر به خود و جامعه می شود.

3. دشمن، انسان عاقل هیچ گاه به دشمن خود خوش بین نیست.

4. در انتخاب مسئولین و مدیران، چراکه بسا افرادی برای به دست آوردن پست و مقام ظاهری خوب و نیکو از خود نشان دهند و لذا باید دقت کرد.

5. بدبینی به خود.

ازاین رو نباید در این گونه موارد خوش بین بود و به افراد به سادگی اطمینان و اعتماد کرد؛ و البته نباید از این طرف بام افتاد یعنی در چنین شرایطی حق محکوم

ص: 115

کردن و قضاوت بی دلیل را نداریم بلکه باید از هر دو طرف ( خوش بین یا بدبین) محتاط بود.

در این رابطه از معصومین (علیهم السلام)چنین روایت شده است:

امام هادی (علیه السلام) زمانى كه عدل و داد در جامعه بيش از ظلم و ستم باشد، در آن موقع حرام است كه به كسى گمان بد ببرند، مگر وقتی که آن بدى از وى معلوم شود و زمانی که ظلم و تعدی در جامعه بر حق و عدالت غلبه داشت دیگرکسی نباید درباره کسی دیگر خوش بین و خوش گمان باشد مگر خلاف آن ثابت گردد.(1)

امام على (علیه السلام) إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ؛ هرگاه درستى و پاكى بر روزگار و مردمش حکم فرما شد، اگر كسى به ديگرى بی آنکه گناهى از او آشكار شود گمان بد برد ستم كرده است وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ؛ و هرگاه فساد و نا راستى بر روزگار و مردم آن چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان نيك برد و خوش بين باشد، فریب خورده است.(2)

ص: 116


1- . «إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ [مِنَ الْجَوْرِ] فَحَرَامٌ أَنْ تَظُنَّ بِأَحَدٍ سُوءاً حَتَّى تَعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ، وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ، فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى يَبْدُوَ ذَلِكَ مِنْهُ». نُزهَه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 142.
2- . «إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّر». نهج البلاغه، حکمت 114.

امام صادق (علیه السلام) به برادرت اعتماد كامل و تمام مكن؛ زيرا زمين خوردن ناشى از اطمينان كردن، بخشودنى نيست.(1)

امام علی (علیه السلام) در نامۀ خود به مالک اشتر می فرماید:

سپس در انتخاب اين منشيان هرگز به فراست و هوشيارى خود و اعتماد شخصى و حُسن ظن خويش قناعت مکن؛ زيرا افراد [فرصت طلب] براى جلب توجّه زمامداران به ظاهرسازى و خوش خدمتى مى پردازند درحالی که در ماوراى اين ظاهرِ جالب، هيچ گونه خيرخواهى و امانت داری وجود ندارد.(2)

امام على (علیه السلام) مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالدُّنْيَا تَمَكَّنَتْ مِنْهُ الْمِحْنَةُ؛

و هر كه به دنيا گمان نيك بُرد، به رنج و محنت گرفتار آمد.(3)

امام على (علیه السلام) مؤمن شب را به صبح و صبح را به شب نمی رساند مگر آن که به نفس خود بدگمان است؛ و دائماً بر آن خُرده مى گيرد و مى خواهد هر چه بيشتر عمل كند.(4)

ص: 117


1- . « لَا تَثِقَنَ بِأَخِيكَ كُلَ الثِّقَةِ فَإِنَّ صَرْعَةَ الِاسْتِرْسَالِ لَا تُسْتَقَال». تُحَف العُقُول، ص 357.
2- . «ثُمَ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ [يَتَعَرَّفُونَ] لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ [حَدِيثِهِمْ] خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْ ءٌ». نهج البلاغه، نامه 53.
3- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 2207.
4- . «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ ُ فَلَا يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا». بِحارالانوار، ج 67، باب 67، ص 231، ح 12، ترك العجب و الاعتراف بالتقصير.

خوش گمانی به خود، باعث می شود که انسان کارهای خود را حمل بر صحت کند و این کار با تهذیب روح سازگار نیست. انسان وقتی نسبت به خود بدگمان باشد اصل را بر این قرار نمی دهد که انسان خوبی است؛ و کارهای خوب می کند بلکهاصل را بر این قرار می دهد که ممکن است گناه و خلاف کند. ازاین رو کارهای خود را فوراً حمل بر صحت نمی کند بلکه می کوشد با ترازوی الهی آن را ارزیابی کند. این حالت سوءظن زمینه ای خواهد شد تا انسان یافته های خود را بررسی کند.(1)

این بدبینی برای مبارزه با خوش بینی غیرواقع بینانه ای که ناشی از حب ذات است، می باشد. هرکس از کاسه چشم خود، مجنون وار لیلی نفس خود را می بیند. هر «جانی» خود را مهربان و هر «بخیل» خود را بخشنده و هر «جاهل» خود را عالم و هر «زشتی» خود را زیبا و هر «مجرمی» خود را مبرا ( پاک) می بیند.

این عینک بدبینی برای خنثی کردن اثر آن عینک خوش بینی است. اگر انسان نسبت به خود بدبین باشد می تواند صفات نفسانی خود را منصفانه موردبررسی قرار دهد و به عیوب و بیماری های نفسانی خویش پی ببرد و با فریب کارهای و حیله گرهای نفس مبارزه نماید.(2)

ص: 118


1- . تفسیر موضوعی، آیت الله جوادی آملی، ج 11، ص 46.
2- . خوش بینی و بدبینی، اکبری، محمود، ص 83.

تفاوت خوش بینی و بلاهت ( کم عقل، نادان)

شخص ساده لوح، بد ذات نیست ولی قدرت تحلیل مسائل را ندارد. اگر فاسقی خبر آورد، به سادگی می پذیرد. انسان های ساده لوح به همه چیز بدون مدرک حُسن ظن دارند و آنان ابزار مناسبی برای پخش شایعات و تبلیغات بیگانگان هستند.(1)

حُسن ظن یک خوش بینی آگاهانه است ولی بلاهت و ساده نگری یک خوش بینی احمقانه است.

حُسن ظن در جامعه اسلامی سالم اعمال می شود درحالی که بلاهت در هر جامعه ی اعمال می شود.

حُسن ظن برخاسته از قلب سلیم است، درحالی که بلاهت برخاسته از سادگی و بی خردی است.حُسن ظن سازنده و اعتمادآفرین است درحالی که بلاهت ویران کننده و اسارت آفرین است.(2)

سه کلمه ی سه حرفی

امام (علیه السلام) اعْلَمْ أَنَ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِيزَةٌ يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ؛

ص: 119


1- . خوش بینی و بدبینی، اکبری، محمود، ص 111.
2- . مرز فضائل و رذایل، طیبیان، احمد، نشر مطبوعات دینی، ص 166.

این را بدان که (این سه صفت) ترس و بخل و طمع، غریزه هایی هستند که منشأ همه ی آن ها سوءظن و بدبینی است.(1)

آدم های ترسو و بخیل و حریص همواره بدبین به خداوند هستند. شاید نَفَس کم بیارم، شاید زمین میخ دارد، اگر گرسنه بمانم، شاید آسیب ببینم، اگر آسمان سوراخ شود، اگر تمام شود و به من نرسد اگر و اگر...

و برعکس آدم خوش بین، اهل «اگر و شاید» نیستند بلکه اهل عمل، امید و یقین هستند؛ و جایی برای این صفت های منفی و ناپسند باقی نمی گذارند. برای خوش بین بودن باید این کلمه را با خوش بینی از دایره لغات افکار و اعمالتان پاک کنید.

هرگاه افکار منفی و شیطانی در ذهن شما شروع به جولان و تازیدن کردن به آن ها اعتنایی نکنید و به خلاف آن عمل کنید اگر شما را از امتحان یا پیروزی ترساند خود را در آن مسئله غوطه ور کنید و به آغوش آن بروید. اگر از کم شدن رزق و روزی ترساند سریع دست به خیر شوید و انفاق کنید و دلی را شاد کنید. اگر شما را به حرص و طمع کشاند، دست رد به آن بزنید و آن موضوع را رها کنید تا ذهن و روحتان نفس راحتی بکشد.ناگفته پیداست که این افکار شیطانی و منفی تنها با عمل و پشتکار شما، صحنه را خالی می کنند و الا همچنان مانند چنگال به ذهن آویزان می مانند.

ص: 120


1- . کتاب مَن لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 409.

بدبینی در روایات

کنترل افکار منفی و خیالات واهی از برترین کارهایی است که منجر به سعادت و خوشبختی بنی بشر است.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: روزه دل از تفکر در گناهان، بهتر از امساک شکم از غذا است.(1)

فوت کوزه گری امام علی (علیه السلام) روزه دل از تفکر در گناهان، بهتر از امساک شکم از غذا است. غررالحکم، ح 3365.

گاهی انسان بر اثر زینت های شیاطین آن قدر فریب می خورد که از گمان خود راضی می شود. در این هنگام او خود را زرنگ تر و باهوش تر از دیگران می پندارد و برای گمان بد خود، توجیهاتی می کند و به دلیل های نادرست و نپذیرفتنی استدلال می کند(2)

نکته مهم: همیشه به یاد داشته باشیم که فرد بدبین را تا حد ممکن نباید تنها گذاشت و او را به حال خود واگذاشت. چه بسا فردی که دچار بدبینی شده است از بستگان و نزدیکان ما باشد؛ و گاهی اوقات نادانی و شرایط محیط باعث شده است تا فرد دچار بدبینی شود. ازاین رو، فرد خوش بین، وظیفه دارد دست یاری

ص: 121


1- . «صِيَامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْآثَامِ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعَام». همان، ح 3365.
2- . همسران شایسته، ص 74.

به فردی که گرفتار بدبینی شده است بدهد و او را با آثار و فوائد خوش بینی و نیز از آسیب های بدبینی آگاه و آشنا کند.

فوت کوزه گری فرد خوش بین، وظیفه دارد دست یاری به فردی که گرفتار بدبینی شده است بدهد.

در احادیث به آفت ها و آسیب های بدبینی اشاره شده است ازجمله: از دست دادن دوست، تنهایی، فاسدشدن عبادت، آغاز بدی ها، بدی سیرت و باطن... می توان اشاره کرد.

بدبینی سبب می شود تا از دوستان ناب و صمیمی محروم شویم؛ و تنها بمانیم و یا دوستانی که خُرده شیشه دارند رفیقمان شوند.

امام علی (علیه السلام) - در سفارش به فرزند خود حسن (علیه السلام) فرمود: بدگمانی، تو را از دوست دلسوز محروم نكند.(1)

فرد بدبین به دلیل افکار منفی و شیطانی که دارد به کارهای شیطانی و ناپسند رو می کند و در نتیجه کارها را به شکل صحیح و درست آن انجام نمی دهد.

امام علی (علیه السلام) سُوءُ الظَّنِ يُفْسِدُ الْأُمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّرُور؛

بدگمانی، كارها را تباه می کند و باعث روى آوردن به انواع بدی ها می شود.(2)

ص: 122


1- . «لَا يُعْدِمْكَ مِنْ شَفِيقٍ سُوءُ الظَّن». بِحارالانوار، ج 74، ص 211.
2- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5671.

ممکن است فردی مدت ها اهل عبادت باشد اما با سوء ظن و بدبینی که دارد باعث تباهی و باطل شدن عبادتش گردد. چراکه بدبینی اثرات مخربی همچون تهمت، بخل، حرص، ... در پی دارد.

امام علی (علیه السلام) از بدگمانی بپرهيز؛ زيرا بدگمانی عبادت را تباه و گناه را بزرگ می کند.(1)فردی که با عینک بدبینی به دیگران نگاه می کند حتماً خودش جزء بدبین ها است چراکه همه را مانند خودش می بیند؛ و شگفتی کار اینجاست که اولاً: عیب و نقص های خودش را نمی بیند و ثانیاً: خودش را بهترین و خوش فکرترین فرد می داند.

امام علی (علیه السلام) الرَّجُلُ السُّوءُ لَا يَظُنُ بِأَحَدٍ خَيْراً لِأَنَّهُ لَا يَرَاهُ إِلَّا بِوَصْفِ نَفْسِه؛

آدم بد، به هیچ کس خوش گمان نيست؛ زيرا همه را مانند خود می داند.(2)

نباید به مکان هایی که در شأن و مقام ما نیست وارد شویم. چراکه خود را در معرض تهمت و بدبینی قرار می دهیم. می تواند اشاره به این باشد که از مقدماتی که مُنجر به بدبینی می شود باید پرهیز کرد.

ص: 123


1- . «إِيَّاكَ أَنْ تُسِي ءَ الظَّنَ فَإِنَّ سُوءَ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْعِبَادَةَ وَ يُعَظِّمُ الْوِزْر». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5668.
2- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5667.

امام علی (علیه السلام) هركه به جاهای بد رفت و آمد كند، متهم می شود(1)

و هر كه خود را در معرض تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمان بد برده است، سرزنش كند.(2)

بدبینی باعث می شود ذهن و باطن انسان به منجلاب بد بو و بد مَنظر تبدیل شود. به مرور زمان افکار شیطانی و منفی، باطن انسان را سیاه و تیره می کنند و نیز ذهن و فکر را تبدیل به دریایی از سیاهی و تاریکی می کند که تنها موج منفی دهد.

امام علی (علیه السلام) مَنْ سَاءَ ظَنُّهُ سَاءَ وَهْمُه،(3) مَنْ سَاءَ ظَنُّهُ سَاءَتْ طَوِيَّتُهُ؛(4)

هر كه بدگمان باشد، بد پندار شود، هر كه بدگمان باشد، بدباطن شود.

بدبینی سبب قطع رابطه با دوستان می گردد و هیچ کس میل و رغبتی به دوستی و آشتی به این دسته از افراد ندارد.

امام علی (علیه السلام) هر كه بدگمانی بر او چيره شود، جاى آشتى با هيچ دوستى باقى نگذارد.(5)

ص: 124


1- . «مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِم». نهج البلاغه، حکمت 349.
2- . «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّن». تُحَفُ العُقُول، ص 220.
3- . تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم همان، ح 5678.
4- . عیون الحِکم و الموعظ، ح 8088.
5- . «مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَّنِ لَمْ يَتْرُكْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلِيلٍ صُلْحا». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5682.

فرد بدبین از همه کس فراری است؛ چراکه همگان را دشمن خود می داند و احساس ناامنی می کند. ناامنی که به دست و فکر خودش ایجادشده و هیچ کس در آن دخیل نیست.

امام علی (علیه السلام) کسی که بدبینی دارد از همه کس وحشت دارد!(1)

شُکر که این نامه به عنوان رسید

پیشتر از عمر به پایان رسید(2)

هزاران درود و هزاران سلام

ز ما بر محمد علیه السلام(3)

ص: 125


1- . «مَنْ لَمْ يُحْسِنْ ظَنَّهُ اسْتَوْحَشَ مِنْ كُلِّ أَحَد». تصنیف غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، ح 5333.
2- . نظامی.
3- . اسدی طوسی.

کتاب نامه

1. اخلاق الاهی، ج 14، تهرانی، مجتبی، انتشارت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران،1392.2. اخلاق در قرآن، ج 3، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم،1385.

3. اشتباهات اکبر آقا و کبری خانم، پوریزدی، رحمت، قدس،1399.

4. به امید خدا، پوریزدی، رحمت، قدس، 1399.

5. بررسی آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان سرطانی 7-3 بستری در بیمارستان محک شهر تهران در سال 1392. مریم زینیوند، فرنگیس کاظمی، حسین سلیمی، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال پنجم، شماره 91، پاییز 19.

6. بررسی رابطه بین خوش بینی اسلامی، خوش بینی آموخته شده سلیگمن و امنیت روانی، رمضان علی حسنی، محمدرضا احمد، رحیم میردریکوندي، روان شناسی و دین، سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 90، ص 75-102.

7. تأثیر خوش گمانی به خداوند در سعادت دنیا و آخرت، مظفری، حسین، معرفت اخلاقی، سال دهم، شماره دوم، پیاپی 26 پاییز و زمستان 1398.

8. به دنیا آمده ایم تا خوشبخت شویم! گل محمدی، سعید، نسل نواندیش، تهران، 1392.

9. خوش بینی و بدبینی، اکبری، محمود، فتیان، قم،1390.

ص: 126

10. خوش بینی آموخته شده، سلیگمن، مارتین ای.پی. ترجمه: فروزنده داور پناه، میترا محمدی، انتشارات رشد، تهران،1391.

11. خوش بینی و امنیت روانی، رمضان علی حسنی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1393.

همبسته های شادکامی دانشجویان، فصلنامه مددکاری اجتماعی، 1398؛ 8( 2):12-05{دوره 8، شماره 2، پیاپی 28}

12. خوشبختی در ذهن شماست، استیون پالن، مارک لوین، ترجمه: مجید شرابی، نسل نواندیش، تهران،1391.

13. خودشناسی و خودسازی، مصباح یزدی، محمدتقی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1380.

14. رضایت از زندگی، پسندیده، عباس، دارالحدیث، قم،1384.

15. رهایی از زندان ذهن، ماتیو مک کی، کاترین سوتکر، ترجمه: دکتر زهرا اندوز، دکتر حسن حمید پور، ارجمند، تهران، 1391.

16. غلبه بر افکار بدبینانه و سوءظن، دانیال فری من، جیسون فری من، فلیپا گرتی، ترجمه: سیاوش جمالفر، ارسباران، تهران،1390.

17. کودک خوش بین، سلیگمن، مارتین ای.پی.ترجمه: فروزنده داور پناه، انتشارات رشد،1383.

18. الگوی اسلامی شادکامی، پسندیده، عباس، دارالحدیث، قم،1392.19. الگویی نوین از مؤلفه های خوش بینی از منظر نهج البلاغه، نجیب الله نوری، معرفت، سال 1387، شماره،135.

20. نسیم حدیث، مسعودی، عبدالهادی، دارالحدیث، قم، 1389.

ص: 127

21. همسران شایسته، حسین زاده، علی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1386.

22. همیشه بهار، اخلاق و سبک زندگی اسلامی، شریفی، احمد حسین، دفتر نشر معارف، قم، 1391.

ص: 128

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109